گنجور

 
۱
۲
۳
۱۴
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳ - گفتار اندر ستایش سلطان ابوطالب طغرل‌بک

 

چو صافی گشت شهر و آن ولایت

از آنجا سوی ری آورد رایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۱ - آگاه شدن شاه موبد از کار ویس و رامین

 

همی تا دایه باشد رهنمایت

بود دیو تباهی همسرایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

چو من دلتنگ بودم در سرایت

بدو نالیدم از جور و جفایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۱ - اندر پند دادن شاه موبد ویس را و سرزنش کردن

 

چه مایه رنج بردم در هوایت

چه مایه درد خوردم از جفایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۰ - نامه نوشتن ویس به رامین و دیدار خواستن

 

مرا گم شد جوانی در هوایت

همیدون زندگانی در وفایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

بکِشتی در دلم تخم هوایت

کنون آبش ده از جوی وفایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۰ - نامهٔ دهم اندر دعاکردن و دیدار دوست خواستن

 

بگفتم هر چه دیدم از جفایت

ازین پس خود تو می‌دان با خدایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

بپیچم چون به یاد آرم جفایت

چو آن شمشادگون زلف دو تایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین

 

فروشویم ز دل زنگ جفایت

به دو دیده بخرّم خاک پایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۱ - وفات کردن ویس

 

همی گفتی زبان خوش سرایت

تن من باد راما خاک پایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

بدو داده‌ست برهان کفایت

برو باریده باران عنایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید

 

نبشتش عهد و منشور ولایت

ز پیروزی همی زیبدش رایت

۱ بیت
فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمین‌بوس

 

جهان بیرون مباد از حکم و رایت

زمین خالی مباد از خاکِ پایت

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۶ - وصیت کردن مهین‌بانو شیرین را

 

چنین است آفرینش را ولایت

که باشد هر بهاری را نهایت

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

بپرسیدش که چون افتاد رایت؟

که ما را توتیا شد خاک پایت

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۵ - غزل گفتن باربد از زبان خسرو

 

پس از عمری که کردم دیده جایت

کم از یک شب که بوسم جای پایت

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۷ - سرود گفتن باربد از زبان خسرو

 

کنم در خانه یک چشم جایت

به دیگر چشم بوسم خاک پایت

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۰ - حکمت و اندرز سرایی حکیم نظامی

 

توان دانست عالم را به غایت

بدین ترتیب از اول تا نهایت

۱ بیت
نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۷ - نامه نبشتن پیغمبر به خسرو

 

هدایت چون بدینسان راند آیت

بدان ماندند محروم از عنایت

۱ بیت
نظامی
 
 
۱
۲
۳
۱۴
 
تعداد کل نتایج: ۲۸۰