گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس

 

چو رامین خیمه بیرون زد به شاهی

ز ناگه مرد بی ره گشت راهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

برو با ویس گو از من چه خواهی

چرا سیری نیابی زین تباهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى

 

هوا باشد دوات و شب سیاهی

حروف نامه برگ و ریگ و ماهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

جوانی داری و اورنگ شاهی

ازین بهتر که تو داری چه خواهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۳ - سیر شدن رامین از گل و یاد کردن عهد ویس

 

مرا رشکست بر تو گاهگاهی

چو از دشتی درآیی یا ز راهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین

 

گناه تست و گویم بی گناهی

خداوندی کنی تو هرچه خواهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۶ - پاسخ نامهء ویس از رامین

 

نکاهم مهر تو گر تو بکاهی

ترا بخشم دل و جان گر بخواهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

ز بدبختی درآمد سال و ماهی

که ویران شد درو هر جایگاهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

اگر نه خواستی بختم سیاهی

مرا نفریفتی دیو تباهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۴ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

بکن با من نگارا هر چه خواهی

که تو بر من خداوندی و شاهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

مرا مردن بود در رزمگاهی

که گرد من بود کشته سپاهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۹۶ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

بپیمودم به گفت دیو راهی

کشیدم رنج و خواری چند گاهی

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۳۵
sunny dark_mode