گنجور

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین

 

در این سودا چرا باشد زیانم

که او نازک دل و من سخت جانم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۱ - در افزونی محبت فرهاد و شور عشق او در فراق شیرین

 

که یارا هم تو از محنت رهانم

که کاری برنیاید زین و آنم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۱ - در افزونی محبت فرهاد و شور عشق او در فراق شیرین

 

ولی عشقت به لب آورده جانم

همیخواهم که بر پایت فشانم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۲ - در اظهار نمودن شیرین محبت خویش را به آن غمین مهجور

 

دمی دیگر در این دشت ار بمانم

به کوه ازدشت باید شد روانم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۹ - پاسخ دادن شیرین فرهاد را

 

تنت سیم است یا مرمر ندانم

ندیده وصفی از وی چون توانم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق

 

بگفت ای عشق تو منظور جانم

کرم فرما به این خدمت مخوانم

وحشی بافقی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۴۴ - امتحان کردن شیرین فرهاد را در عشق

 

بر این سر کوهم ار گویی بمانم

وگر خواهی به پایت جان فشانم

وحشی بافقی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۵ - شیرین و فرهاد

 

نه خسرو را زشیرین دایگانم

که بر وی تیزتر باشد زبانم

عرفی
 

نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

به آتش آب ده تیغ زبانم

که جز حمدت نروید از بیانم

نوعی خبوشانی
 
 
۱
۲۲
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
sunny dark_mode