گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - جنگ ها جو

 

تفک کو در جهانسوزی به نام است

ز جوش عطسه گفتی در زکام است

سلیم تهرانی
 

قدسی مشهدی » مثنوی‌ها » شمارهٔ ۲۹ - وصف خوابگاه شاهی

 

شرف را خانه دولت تمام است

مقام عشرت و عیش مدام است

قدسی مشهدی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۹ - در مدح نورالدین جهانگیر پادشاه

 

نگویم برق در رزمش حسام است

که تیغ برق تیغش را نیام است

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۶ - روان شدن هنونت با جمع میمونان و رفتن در غار و یافتن سوم برتهارا

 

قسم خوردند کان کو اهل نام است

بجز غم، خوردنی بر وی حرام است

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۲ - دیدن هنونت سیتا را و آمدن راون به دیدن سیتا و جاسوسی گرفتن

 

ترا چندین چه در دل مهر رام است

ببین کآخر چو من شاهت غلام است

ملا مسیح
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۰ - آوردن دمودری زن راون سیتا را

 

که آن از راونست و این ز رام است

مرا با تو چه جای انتقام است؟

ملا مسیح
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸

 

اگر می نیست جمعیت‌کدام است

کمند وحدت اینجا دور جام است

چو ساغر در محیط می‌کشیها

ز موج باده قلابم به‌کام است

دو عالم در نمک خفت از غبارم

[...]

بیدل دهلوی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰

 

تو را میخانه ای بت تا مقام است

مرا بیت الصنم، بیت الحرام است

مرا دور از تو آسایش کدام است

به من دور از تو آسایش حرام است

نمی دانم که راحت را چه اسم است

[...]

رفیق اصفهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۱۵

 

وجودش فیض بخش خاص و عام است

از این اندر دو عالم نیک نام است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۳

 

جلایر کام تو زان شهد کام است

دعایش کن که این شهر صیام است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۳

 

دعاگویش که این شهر صیام است

شود عیدین و طاعت ها تمام است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۶

 

که یحیی خان بگفت حرفم تمام است

روانه شو نه ماندن را مقام است

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۳۲

 

بلی ایلچی ذوالقدر و مقام است

که این قانون همیشه مستدام است

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

فلک در فکر کار انتقام است

به جای باده خون دل به جام است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

در آن محفل که او را می به جام است

نگوید هر که عاقل می حرام است

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

برو مادر که روز من چو شام است

برو مادر که کار من تمام است

یغمای جندقی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۸