عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۵) سؤال آن مرد از مجنون در باب لیلی
کسی کو نام لیلی کردی آغاز
بر مجنون همی عاقل شدی باز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۶) حکایت مؤذّن و سؤال مرد از دیوانه
بر آن گنبد شد آن مرد سرافراز
نماز فرض را میداد آواز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
ملامت کرد حوا را ز سر باز
که از سر در شدی با دیو دمساز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
بگفت این و بکشت آن بچه را باز
پس آنگه قلیهٔ زو کرد آغاز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱) حکایت بچّۀ ابلیس با آدم و حوّا علیه السلام
دگر بار آمد ابلیس لعین باز
بخواند آن بچّهٔ خود را بآواز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۳) حکایت یوسف علیه السلام با ابن یامین
براندش از در واز بهر این راز
بلعنت کردش از آفاق ممتاز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۷) حکایت آن دزد که دستش بریدند
ز خلق خود دریغش آمد آن راز
نکرد آن سجده، دعوی کرد آغاز
عطار » الهی نامه » بخش هشتم » (۱۲) حکایت شبلی رحمة الله علیه
بهایشان گفت شبلی سخنساز
که چه قومید؟ بر گویید هین راز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » المقالة التاسعة
بیک دم گر جهانی باشدت راز
دهد از جمله چون روزت خبر باز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۹) حکایت پیر زال سوخته دل
بدو گفتند هان ای زالِ دمساز
بگو کز چه بدانستی چنین راز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۰) حکایت آتش و سوخته
جوابش داد آنجا سوخته باز
که هستم آشنا ای یار دمساز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۲) حکایت گناه کار روز محشر
بجای هر بدی دانندهٔ راز
بداده باشدش ده نیکوئی باز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۲) حکایت گناه کار روز محشر
که تا چندان که بد کردم ز آغاز
بهر یک ده نکوئی میدهی باز
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۳) حکایت سلطان محمود و عرض سپاه
رسول شاه رفت و گفت این راز
جوابش داد ایاز سیمبر باز
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۲) مناجات موسی با حق تعالی ودر خواستن او یکی از اولیا
زبان بگشاد کای دانندهٔ راز
گلی را تربیت دادی بصد ناز
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۴) حکایت زنان پیغامبر
پس پرده نهان میدارد آن راز
نبگذارد برون از پرده آواز
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۶) حکایت بهلول
سر و رویش ببوسید و بصد ناز
قبولش کرد و بنشاندش باعزاز
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۶) حکایت بهلول
چو گفتم این سخن در پردهٔ راز
جوان برجست و پس در داد آواز
عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۸) حکایت عبدالله مبارک با غلام
بدو گفتا چرا با خواجه این راز
نگوئی تا ترا جامه کند ساز