عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
درون دل نهان میداشت آن راز
که تا از بی دلی هم ماند زان باز
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
بسی دل گرمیش داد آن سر افراز
خود او دل گرم بود از دیرگه باز
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
چو شهزاده بشهر خویش شد باز
ز بند و حبس دستش داده دمساز
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
باستادند جانداران سرافراز
کشیده هر یکی تیغی سرانداز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا
بسی عذرش نمود و کرد اعزاز
که تا آن را تدارک چون کند باز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۲) حکایت مرد نمازی و مسجد و سگ
چنین نقلست از دانندهٔ راز
که نتواند که زو گردد دمی باز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی
ز هر سویی بسی میدادش آواز
نیامد هیچ رهبان پیش او باز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۷) حکایت گبر که پُل ساخت
هلاک خود درین سر پُل کنم ساز
جواب تو دران سر پل دهم باز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۸) سؤال مرد درویش از جعفر صادق
چو رزق من مرا افتاد ز آغاز
مرا نه حرص باقی ماند و نه آز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه
امام القصّه چون برداشت آواز
همی آن غُر نُبیدن کرد آغاز
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه
چو در الحمد خواندن کردم آغاز
بخاطر اندر آمد گاو دِه باز
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۱) حکایت عزرائیل و سلیمان علیهما السلام و آن مرد
چو یک روزی به سر آمد ازین راز
به پیش تخت عزرائیل شد باز
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
مگر یک روز آن شاه سرافراز
سپه را خواند و جشنی کرد آغاز
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۴) حکایت فخرالدین گرگانی و غلام سلطان
یقین دریافت حالی شاه آن راز
ولی پرده نکرد از روی آن باز
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر
چو بشنید آن پسر از عاشق این راز
بدو گفتا اگر هستی تو جانباز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۳) حکایت مرد ترسا و شیخ بایزید
وگر سر بشکنی ور سرکشی باز
نه انجامت بگرداند نه آغاز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۷) حکایت زلیخا
که گر این دل تو داری میکنی ناز
اگر میخواهی از یوسف تو دل باز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۰) حکایت سلطان محمود با دیوانه
زبان بگشاد مرد از پردهٔ راز
که ای پرورده در صد پردهٔ ناز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۰) حکایت سلطان محمود با دیوانه
که مومی با عسل خفته بهصد ناز
نه از آتش خبر دارد نه از گاز
عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۲) حکایت حسن بصری و رابعه رضی الله عنهما
چو از وی رابعه بشنید این راز
بر آورد ای عجب مردانه آواز