عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
ترا از جان و دلها دوستدارند
ستاده با طبقهای نثارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۷ - در حکایت پدر و پسر و در کشتی نشستن و مقالات ایشان با یکدیگر فرماید
همه از بهر سود خود بکارند
در اینجا خواجگان بیشمارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
از آندم این همه دم دم برآرند
از آن دم جملگی امّید دارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۱ - حکایت در ادب و عزّت نگاهداشتن در حضرت باری فرماید
نباشد منّت اینجا هرچه دارند
همه از بهر تو اینجا بکارند
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در صفت وصل و دریافتن راز کل بهر نوع فرماید
تمامت سالکانت دوست دارند
تمامت واصلان ازجانت یارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳ - هم در صفات دل گوید و خطاب بنده حق را عزّ و جل
بسی رفتند و آگاهی ندارند
که این دم در عیان دیدار یارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در عیان دیدن جانان فرماید
که ایشان از خودی راهی ندارند
که تا خود در سوی وصل تو آرند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
عذاب نفس اگرچه جمله دارند
همه ذرّات ازین سرّ بیقرارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
در اینجا پیش رویت باز آرند
بنزدیک تو اعمالت بدارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۳ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
اگرچه هر چهار از اصل یارند
در این مسکن بجانان پایدارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دو از بالا دو از شیب و چهارند
که اینجا در حقیقت پایدارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دل وجان بستهٔ این هر چهارند
ولی ایشان عجب ناپایدارند
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۴ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
دل و جان هردو با عطّار یارند
ز دیدار حقیقی بیقرارند
سعدی » مواعظ » مراثی » ترجیع بند در مرثیهٔ سعد بن ابوبکر
بزرگان چشم و دل در انتظارند
عزیزان وقت و ساعت میشمارند
غلامان در و گوهر میفشانند
کنیزان دست و ساعد مینگارند
ملک خان و میاق و بدر و ترخان
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۲ - صفت داغهای جدائی، که دود از نهاد آن دو آتش زده فراق براورده
دو همدم را کز آن مهری که دارند
دمی از هم جدا بودن نیارند
ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه
دگر با او موافق چند یارند
که در تجرید هر یک مرد کارند
شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱۱ - قاعدهٔ تفکر در آفاق
ثوابت یک هزار و بیست و چارند
که بر کرسی مقام خویش دارند
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۶ - روان شدن جمشید از ولایت پریان بسوی روم
کمان چون ابر نیسان بر زه آرند
به جای قطره زان پیکان ببارند
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۳ - ترتیب دلایل هستی واجب تعالی نمودن و ترغیب به تامل در آن فرمودن
چه داند کس که چندین در چه کارند
همه تن رو شده رو در که دارند
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۲۲ - آمدن رسولان پادشاهان اطراف غیر از مصر به خواستگاری زلیخا و تنگدل گشتن وی از نومیدی آن
به دل داغ تمنای تو دارند
به سینه تخم سودای تو کارند