گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مثنوی در تعریف چراغان روی دل

 

فتاده عکس شمع از بس در آبش

پری در شیشه دارد هر حبابش

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مثنوی در تعریف چراغان روی دل

 

چو آتش پرتو افکن شد در آبش

نگین لعل را ماند حبابش

جویای تبریزی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مثنوی در تعریف چراغان روی دل

 

فزود از بس زعکس شعله تابش

سمندر گشته مرغابی در آبش

جویای تبریزی
 

طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » قصه سلطان محمود غزنوی با غلامش

 

گهی از طره چون مشگ نابش

گهی از چشم و چشم نیمخوابش

طبیب اصفهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت

 

چنان می تاخت بیم و اضطرابش

که صرصر باز می ماند از شتابش

یغمای جندقی
 

حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ساقی نامه » شمارهٔ ۲ - مناجات

 

چگویم از جمال آفتابش

که عین بی حجابی شد حجابش

حکیم سبزواری
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۶ - الجرس

 

جرس صوتیست مجمل کز جنابش

بضرب و قهر آید در خطابش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۱۱ - عبدالقدوس

 

نموده حق مقدس زا احتجابش

همی بر قدس باشد فتح بابش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۱۳ - عبدالمؤمن

 

حق ایمن کرده از رنج و عقابش

نباشد با خلایق انتسابش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۰۵ - العقاب

 

هم آن کلی طبیعت را عقابش

عجب نبود که خوانی در خطابش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۳۷۱ - اللوح

 

گهی گویند لوح و گه کتابش

گهی هم نفس کلی در خطابش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۵۵ - علامه دفع البخل للمجاهد

 

ور از دستت بر آید در غیابش

کنی فارغ ز رنج و اضطرابش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۴۶۸ - مراتب النفس

 

شود زایل بکلی اضطرابش

که از شهوات بود آن انقلابش

صفی علیشاه
 

صفای اصفهانی » دیوان اشعار » مثنوی » بخش ۱۲ - جواب

 

سؤال از بحر علمست و جوابش

ز دریائی که لاهوتست آبش

صفای اصفهانی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode