گنجور

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵ - اختراع

 

زهی قد و عذارت سر به سر خوب

به خوبی بنده حسن تو هر خوب

اگر لطفست اگر جور از تو چونست

که هر کارت بود از یکدگر خوب

وفا از سرو قدان باشد آن نوع

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۹۶ - نعت

 

زهی صد پیر کنعانی مریدت

دو صد یوسف غلام زر خریدت

گلت بشکفت اندر گلشن قرب

نسیم باغ وحدت چون وزیدت

شدی افلاک رو چون مژده وصل

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹ - تتبع بعضی یاران

 

تنم از رنج در بیچارگی سوخت

دلم از عشق در آوارگی سوخت

دلم را پاره پاره سوختی عشق

ولی هجر آمد و یکبارگی سوخت

ز نعل رخشش آتش جست گویا

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳ - مخترع

 

به خوبی شد چنان آن سیم بر شوخ

که در خوبان چو او نبود دگر شوخ

چسان هوشم به جا ماند که هستند

دو چشم مستت از هم بیشتر شوخ

ترا شوخی چنان باشد که باشد

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۷ - مخترع

 

نه از می لعل آن مه پیکر آلود

کز آب خضر گلبرگ تر آلود

مه اندر آسمان از شوق رویش

بود دیوانه ای خاکتر آلود

نباشد لاله زار اندر بهاران

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵ - مخترع

 

ز من ای دل کف آن نازنین بوس

اگر خود دست ندهد آستین بوس

گر اینم نیست بوسی بر زمین زن

ز من یعنی رسان آنجا زمین بوس

کف پای سگش بوسیدنم بین

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۷ - مخترع

 

لب لعلت که گویم جان پاکش

به خنده جان پاکان شد هلاکش

دلم چون غنچه زان شد غرقه در خون

که کردی از جفا هر سوی چاکش

دل ار چه ذوقناک از وصل شد لیک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳ - اختراع

 

به مخموری پیاپی می‌تپد دل

مگر از مژده می می‌تپد دل؟

لبالب ساغرش سازد مگر دفع

چو زینسانم پیاپی می‌تپد دل

مگر ساقی مهوش خواهم داشت

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۷ - مخترع

 

چو با صد حسرتش از دور بینم

چه راه آنکه با آن مه نشینم

ز اشکم آستانش نیز تر شد

چو آب او گذشت از آستینم

براند تندباد قهرش از خشم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷ - تتبع خواجه

 

چه خوش باشد که باشد در بهارم

کنار جوی و سروی در کنارم

گهی باشد به سبزه افت و خیزم

گهی باشد به ساغر گیر و دارم

بود چون آب چشم و آتش دل

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۲ - تتبع مخدوم

 

مسلمانان دل آزرده دارم

تنی سیلاب محنت برده دارم

علاج دل مکن جز مرهم وصل

که از نیش فراق آزرده دارم

تنی بی سوز دل از جان خود سیر

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲ - تتبع خواجه

 

بپوشان روی خویش از خرقه پوشان

به رندان باده نوش آنگه بنوشان

در آتشگاه سودای تو سوزند

ریایی دلق خود را خرقه‌پوشان

ردای رهن ما برمی‌فکندند

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۹ - اختراع

 

تو گشتی کج کلاه جمله شاهان

غلط گفتم که شاه کج کلاهان

چه حسنست اینکه خون هر که ریزی

نهد سر پیش رویت عذرخواهان

چو عشقت دعوی خونم نموده

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » قصاید » ستهٔ ضروریه » دیباچه

 

در یکتای بحر نیک نامی

امام زمره اقطاب جامی

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۴

 

توکل هر که سازد پیشه خویش

ز بار منت مردم خلاص است

که نبود بار مردم را دران بزم

که او بر خوان نعمت‌هاش خاص است

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۵

 

درین منزلگه فانی شهان را

به لشکرگه که هر سو کوس و پیل است

بدان لشکر پگه در وقت شبگیر

ز طبل نوبتی کوس رحیل است

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۷

 

تتبع کردن فانی در اشعار

نه از دعوی و نی از خودنمایی‌ست

چو ارباب سخن صاحبدلانند

مرادش از در دل‌ها گدایی‌ست

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۹

 

جوانمرد از کرم مفلس نگردد

سخی را از عطا چین نیست در چهر

به پاشیدن چه نقص آید بدریا؟

بافشاندن چه کم گردد زر مهر؟

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۴

 

کتاب آن کس که از کس عاریت جست

مکن ز اهل خرد دیگر شمارش

که هست آن مونس محبوب کس را

گهی اندر بغل گه در کنارش

چه ابله مردکی باشد که گوید

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » مقطعات » شمارهٔ ۱۶

 

خوش آنکو اندرین دیر مخالف

به کس یاری نه افتاد اتفاقش

که گر بر طبع دوران اوفتد یار

بلای دل بود هردم نفاقش

و گر طبع ترا افتد موافق

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode