گنجور

 
امیرعلیشیر نوایی

به مخموری پیاپی می‌تپد دل

مگر از مژده می می‌تپد دل؟

لبالب ساغرش سازد مگر دفع

چو زینسانم پیاپی می‌تپد دل

مگر ساقی مهوش خواهم داشت

قدح کز شادی وی می‌تپد دل

تپد دل از میم نی ز آب حیوان

نه پنداری ز هر شی می‌تپد دل

به گل شبنم چه تسکینم دهد ز آنک

ازان رخسار پر خوی می‌تپد دل

تپش دل را از آن مهوش مغنی است

مگو کز نغمه نی می‌تپد دل

دل فانی تپد بی ساقی و جام

ز خور و کوثرم کی می‌تپد دل؟

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode