گنجور

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۴ - اندر طبیعت کلی

 

اگر طبیعت کلی با ولیت حال

مرا بگوئی، دانم که هستی از ابرار

مثالش وصفتش هر دو باز‌گوی مرا

که دوستتر سوی من صد ره این زموسیقار

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۵ - اندر فرشته و پری و دیو

 

فرشته و پری و دیو را بدانستم

که هست و نیز بباید بهست بر، تکرار

زما و کیف بگوی و برسم برهان گوی

گر آمدست برون این سخنت از استار.

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۶ - اندر شرح (یکی)

 

یکی کدام که بسیاری‌اندرو موجود؟

یکی بمحض چرا گفت خالق جبار؟

یکی که نه تضعیفش روا و نه تنصیف

فزون نگیرد و نقصانیی ز روی شمار

باضطراب و بتقریب یک نه بر تحقیق،

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۷ - اندر جنس و نوع

 

کدام جنس نه نوع و کدام نوع نه جنس؟

کدام جنس یکی بار و نوع دیگر بار؟

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۸ - اندر سعد و نحس و‌اندر امروزو دی و فردا

 

چه بود عالم وقتی همه سعادت بود

و هر دو نحس فرو نیستاده بود از کار؟

کنون جهان همه نحس است و هر دو سعد بجای

همان طلوع و غروب و همان مسیر و مدار،

و باز فردا چون، دی بود چنین خبر است

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات وامکنه

 

اگر دو دیده افعی بخاصیت بکند

بدانگهی که زمرد بدو برند فراز،

من این ندیدم و دیدم که میر دست بداشت

برابر دل من بترکید چشم نیاز.

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۱۹ - اندر بعض خواص جمادات و حیوانات وامکنه

 

شکستن سرب الماس و سنگ و آهن کس

چه علت است مر این هر دو را چنین کردار؟

و دفع کردن یاقوت مر وبارا چیست؟

زمرد از چه همی برکند دو دیده مار؟

پلنگ اگر بگزد مردرا، زبهر چه موش

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۰ - اندر نطق و کلام و قول

 

میان نطق و میان کلام و قول چه فرق

که پارسی یکی و معنی‌اندرو بسیار؟

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۱ - اندر ازل و دیمومت و خلود و ابد

 

ازل همیشه و دیمومت و خلود و ابد

میان هر یک چون فرق کرد زیرک سار؟

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۲ - اندر خواص ماه

 

کسوف شمس بجرم قمر بود بیقین

قمر چو علوی و نورانی، از چه گشت چو قار؟

چرا که نور فرو نگذرد زشمس بماه

چو آبگینه که بیرون گذاشت نور از نار؟

هر آینه که مه از آبگینه صافی‌تر

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۳ - اندر نیازمندی مردم بپرورش

 

قوی‌ترست بهر حال مردم از حیوان

بحیله بیش و بهر دانشی شعبده وار

چرا تعهد بایدش و دایه و تدبیر

بخوابندش و بداردش بر بر و بکنار؟

سباع و مرغ و دده زو بسی ضعیف‌ترند

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۴ - اندر ابداع

 

اگر بخواهم از تو دلیل بر ابداع

چه آوری که عیانم بدو کنی اخبار؟

چه چیز بود نه ازچیز، چون نمایی چیز؟

چگونه دانی کرد آشکاره این اسرار؟

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۵ - اندر پدید آمدن انواع از شخص

 

روا بود که یکی مر آفرید ایزد

و هم زتنش یکی جفت کرده‌ انده خوار،

پس از میان‌شان نسل آفرید و فرزندان

نبیرگان فراوان و بیشمار تبار؟

اگر تو منکرشی، سورة النساست دلیل

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۶ - اندر عقل و علم

 

یکی سؤال که قایم شدست چون شطرنج

زبس که هر کس جست‌اندرین سخن بازار:

که عقل برتر یا علم، فضل ازین دو کراست؟

بدین دو رو بشنودم فضول صد خروار.

چگونه داند علم آن کسی که نامختست؟

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۷ - اندر فرق میان مدرک و ادراک

 

میان مدرک و ادراک فرق باید کرد

اگر شدست کس از خواب غافلی بیدار

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۸ - اندر آفرینش آسمان و زمین

 

روابود که نخست آسمان پدید آمد

که او قویتر و آنگه زمین و کوه و بحار؟

ویا نخست زمین بود، کوست مرکز دور

و دایره نبود جز بنقطه پرگار؟

پس ار چنین شمری چون بایستاد زمین

[...]

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۲۹ - اندر دائره و مرغ و خایه

 

ز دائره که تواند نمود پیش و زپس

زمرغ و خایه نیاید سخن مگرکه نزار.

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۰ - اندر کل و جزو

 

وجود کل روا هست و جزو او معدوم؟

اگر رواست ابا حجتی بمن بسپار

وگر رواست نه، پس جنس باید آنگه نوع

و شخص از پس هر دو بکرده راست چوتار

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۱ - اندر زحل و‌اندر تخم بهار

 

چرا کواکب را اول از زحل گفتند؟

بطبع آتش از بهر چیست تخم بهار؟

ناصرخسرو
 

ناصرخسرو » جامع الحکمتین » بخش ۳۲ - اندر خانه‌های خورشید و ماه و دیگر سیارات

 

چرا که خانه خورشید شیر و خانه ماه

زبرج سرطان کردند استوار حصار؟

چرا که خانه هر دوان یکان بس بود

و دیگران را خانه دو، از یمین و یسار؟

ناصرخسرو
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode