گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۴

 

یکی بیا و بر این سینه پای نه نفسی

مگر که درد دل خویش را دوا یابم

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۴

 

به خاک پات که ماخاک گشته برنکنیم

شبیت از این سر مدبر به زیر پا یابم

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۴

 

خوشم به خون خود، ار تو گهی به تربت من

زیارت آیی و این پایه خونبها یابم

امیرخسرو دهلوی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴۴

 

چه کم شود ز تو، ای پادشاه کشور حسن؟

که یک نظر ز تو بر خسرو گدا یابم

امیرخسرو دهلوی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » المطائبات و المقطعات » شمارهٔ ۱۵ - وله

 

شبی ز درد شکم بیخبر بیفتادم

چنانک جامه ی جان چاک می زدم ز الم

چو آفتاب بر آمد شدم بنزد طبیب

که بهر ریش درونم بیان کند مرهم

طبیب گفت که خود را بهر طریق که هست

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۹۸

 

بلبلان که رساند نسیم باغ ارم

بتشنگان که دهد آب چشمه ی زمزم

مقیم در طیرانست مرغ خاطر ما

بگرد کوی تو همچون کبوتران حرم

مرا بناوک مژگان اگر کشی غم نیست

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » شوقیات » شمارهٔ ۱۹۹

 

چو بر کشی علم قربت از حریم حرم

ز ما ببادیه یادآر از طریق کرم

ندانم این نفس روح بخش روحانی

شمیم باغ بهشتست یا نسیم ارم

رقوم دفتر دیوانگی نکو خواند

[...]

خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » ترکیبات » شمارهٔ ۴ - فی نعت سلطان الانبیا و مناقب الائمة اثنا عشر علیهم السلام

 

بصبح مطلع صدق آفتاب عیسی دم

که بود خاک رهش کحل دیده ی عالم

امام کعبه نشین جعفر فرشته نشان

خلیل خضر خلف صادق خلیفه خدم

فلک بحلقه ی تدریس او حدیث حدوث

[...]

خواجوی کرمانی
 

جلال عضد » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۲۶

 

به جستجوی تو شب را به روز می آرم

خیال بین که به شب آفتاب می جویم

جلال عضد
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴۸

 

به جان رسید مرا جان نازنین از غم

بگو چه چاره کنم در فراق آن همدم

دلم ز تیغ جفای تو نیک مجروحست

سزد اگر به وفایی بر او نهی مرهم

به جان تو که مرا دایم از پریشانی

[...]

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

دماغ جان چو معطّر شدم ز باد صبا

یقین شدم که پراکنده گشت زلف چو جیم

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

نظر به جانب دلخستگان هجران کن

که نیست طاقت و صبرم ز روی لطف عمیم

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

ز تشنه آب زلالی مکن دریغ مرا

که آب چشمه حیوان تویی و بنده سقیم

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

ز حال زار من خسته دل چه می پرسی

مراست گریه به عشقت قرین و ناله ندیم

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹۵

 

اگر چو سرو روان پیش ما کنی گذری

نثار پای عزیز تو سر کنیم نه سیم

جهان ملک خاتون
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸

 

ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم

درآن ترانه کنم صوفیانه خود را گم

چو آن ترانه ام از خویشتن تهی سازد

عجب مدار چو پیمانه گر جهم در خم

تو گنج حسنی و گرد تو اژدهای فلک

[...]

جامی
 

جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

شراب لعل بده ساقیا که یک دو سه دم

رهم ز شغل سیه کاری دوات و قلم

به دل که چون ورق نانوشته پاکیزه ست

چرا کشم ز خیال دروغ و راست رقم

دلم ز رنگ دورنگی گرفته چند کنم

[...]

جامی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰ - تتبع بعضی عزیزان

 

بگفت عشق که می نوش و رو به ملک عدم

بگفتمش که بده جام می دمست و قدم

ردا بروی تغار می است و شعله آه

مراست کشور رندی کنون به طبل و علم

درم درم که شده داغ من به سجاده ده

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر » بخش ۵ - دایره مرکب مدور

 

ممکن نه که هرگز چو تو

یابد عالم

هرگز چو تو کس ندید

مردی به کرم

یابد مردی

[...]

اهلی شیرازی
 
 
۱
۴
۵
۶
۷
۸
۱۳
sunny dark_mode