صبا رسید و رسانید بوی یار قدیم
به سان عنبر تر می دهد ز لطف نسیم
دماغ جان چو معطّر شدم ز باد صبا
یقین شدم که پراکنده گشت زلف چو جیم
نظر به جانب دلخستگان هجران کن
که نیست طاقت و صبرم ز روی لطف عمیم
ز تشنه آب زلالی مکن دریغ مرا
که آب چشمه حیوان تویی و بنده سقیم
ز حال زار من خسته دل چه می پرسی
مراست گریه به عشقت قرین و ناله ندیم
اگر چو سرو روان پیش ما کنی گذری
نثار پای عزیز تو سر کنیم نه سیم
مرا ز جنّت فردوس حاصلی نبود
رضای دوست بسی خوشتر از بهشت برین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس yearning و عشق است. شاعر با زبانی لطیف، به یاد یار قدیم خود میافتد و از بوی خوش نسیم و عطر او صحبت میکند. او به شدت از دوری معشوق رنج میبرد و احساس میکند که نمیتواند طاقت بیاورد. شاعر تشنگی خود را به آب زلال عشق تشبیه میکند و در انتظار رسیدن معشوقش است. او از حال زار خود میگوید و بیان میکند که برای عشقش همیشه غم و گریه دارد. در نهایت، شاعر میگوید که حتی نعمتهای بهشتی در مقایسه با رضایت عشقش ناچیز است و عشق او به مراتب ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: باد ملایمی آمد و بوی معشوقه دیرین را به همراه آورد، بویی که مانند عطر خوش عنبر است و از لطافت نسیم منتشر میشود.
هوش مصنوعی: وقتی نسیم صبحگاهی به مشامم رسید، احساس لطافت و خوشبویی کردم و به یقین رسیدم که زلفهای پریشان من مانند حرکت جیم به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: به دلهای درد کشیدهای که از جدایی رنج میبرند، نگاهی بینداز، زیرا من دیگر طاقت و صبر ندارم و تنها با لطف تو میتوانم به ادامه زندگی بپردازم.
هوش مصنوعی: از اینکه آب زلال را از من دریغ کنی، خودداری کن. چرا که تو، چشمه حیات و نجات من هستی و من بندهای بیمار و نیازمند به توام.
هوش مصنوعی: از حال ناگواری من که دلشکستهام هیچ نپرس، چرا که اشک من به خاطر عشق توست و نالهام همراستا با آن است.
هوش مصنوعی: اگر همچون سرو زیبا و بلندبالا برای ما گذر کنی، ما با کمال احترام و عشق سر خود را در پای تو نثار خواهیم کرد، نه اینکه به چیزی به ارزش نقره فکر کنیم.
هوش مصنوعی: من از بهشت و نعمتهای آن بهرهای نبردهام؛ اما دوستی و رضایت دوست برایم از هر بهشتی شیرینتر و بهتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که او کند از کان که به میتین سیم
مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم
بر آن صحیفة سیمین مسای مشک مقیم
که رنگ مشک نماید بر آن صحیفة سیم
مکن ستیزه اگر چند خوبرویان را
ستیزه کردن بیهوده عادتیست قدیم
غرض ز مشک نسیمست ، رنگ نیست غرض
[...]
چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم
ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم
که عز ملت محمود سیف دولت را
ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم
فزود حشمت و رتبت به دولت عالی
[...]
سپهر دولت و دین آفتاب هفت اقلیم
ابوالمظفر شاه مظفر ابراهیم
کشید رایت منصور سوی لوهاور
به طالعی که تولا کند به دو تقدیم
قضا ز هیبت او دیده حال شرع قوی
[...]
تویی که دل بتو کردند عاشقان تسلیم
سلیم باشد ، اگر جان بتو دهند ، سلیم
یکی منم ، که اگر صد هزار جان بودم
بجان تو که کنم جمله را بتو تسلیم
ز طلعت تو بخورشید داده اند فروغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.