گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۵

 

کریم سایل خود را غنی کند یکبار

دو بار لب نگشاید صدف به ابر بهار

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۵۶

 

یکی هزار شود داغ در دل افگار

زمین سوخته، جان می دهد به تخم شرار

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴

 

بکوش ساقی از آن باده ساغری دست آر

که بوی ان کند ارواح مست را هشیار

چو روح از آن بکشد دین و دل و بباد دهد

چو عقل از آن بچشد افکند سر و دستار

بدل سرور بیارد ز سر غرور برد

[...]

فیض کاشانی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۵

 

فروغ نور جمال تو در دل بیدار

ز دود ز آینه کون ظلمت اغیار

بسوخت غیر سراسر در آتش غیرت

منادی لمن الملک واحد قهار

چو سیل قهر جلال احد هجوم آرد

[...]

فیض کاشانی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده موسوم به معجزه‌الشوق در منقبت امام رضا(ع)

 

محیط عشق که ما مرکزیم و غم پرگار

درین میانه ز عالم گرفته‌ایم کنار

جنون عشق برآراست خوش به سامانم

کجاست عقل که گل چیند اندرین گلزار

فتاده خوش به سر هم متاع رسوایی

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - مطلع دوم

 

ز موج رنگ گل و سبزه در هوای بهار

به‌بال جلوه طاووس می‌پرد گلزار

به نقل آب و هوا حاجت ار فتد یابد

ز نقل آب و هوای چمن شفا بیمار

گرفت ابر ز خجلت دریچه مشرق

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - مطلع سوم

 

مرا دلی است ز درد فراق یار و دیار

تمام گریه حسرت تمام ناله زار

اگر به سیر چمن کم روم سبب آنست

که نیست ماتمیان را به بزم عشرت بار

مرا که سینه ز داغ ستم گلستانست

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۰ - مطلع چهارم

 

فغان ز کج‌روشی‌های چرخ ناهموار

که هیچ‌گونه ندارد به راستی سروکار

به گردش فلک امید استقامت نیست

جز اعوجاج نیاید ز طینت پرگار

ز من شنو که کجی جزو معنی فلک است

[...]

فیاض لاهیجی
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - مطلع پنجم

 

خلاف رأی تو بر عقل آن چنان دشوار

که کس به فرض محال از خدا شود بیزار

به فضل مرتبه ممتازی از عقول و نفوس

چنان که نور نظر در میانه انوار

نسیم مهر تو در باغ اعتقاد ضرور

[...]

فیاض لاهیجی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۵۱

 

تو را شکفته چو گل چهره از می گلنار

مباش در پی آزار بلبلان زنهار

به حرف من نفسی گوش و هوش را بگذار

به هیچ دل ننشستم اگر چه ناخن وار

سیدای نسفی
 

جویای تبریزی » دیوان اشعار » مناقب » شمارهٔ ۱۴ - در منقبت امام علی نقی (ع)‏

 

زجوش سبزه و گل کرده ابر فصل بهار

بساط مخمل گدوز پهن در گلزار

هوای باغ جلوریز می برد دل را

شود با باد چو بوی گل پیاده سوار

به چنگ نغمه سرایان ز فیض آب و هوا

[...]

جویای تبریزی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - خواجه ی نوکیسه

 

شبی بخلوتی از چشم تنگ چشمان دور

نه هوشیار و نه مست و نه خفته نه بیدار

نشسته بودم و در سینه کینه یی نه ز کس

نشسته بودم و بر لب شکایتی نه ز یار

زبان بریده، ز ذکر جهان، مگر زدو ذکر؛

[...]

آذر بیگدلی
 

قائم مقام فراهانی » منشآت » نامه‌های فارسی » شمارهٔ ۲۸ - خطاب به عبدالحسین خان پسر صدراعظم

 

فرشته ای است در این طارق لاجورد اندود

که پیش آرزوی بی دلان کشد دیوار

قائم مقام فراهانی
 

یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۳۱ - به یکی از دوستان نگاشته

 

فرشته ای است بر این بام لاجورد اندود

که پیش آرزوی بی دلان کشد دیوار

یغمای جندقی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۰ - در مدح جناب حاجی آقاسی گوید

 

بهار آمد و دی را گرفت و کرد مهار

چنین‌ کنند بزرگان چو کرد باید کار

نمود رنگین شمشیر خود به خون خزان

چنین نماید شمشیر خسروان آثار

دو هفته پیشتر از آنکه پادشاه ختن

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۲ - د‌ر ستایش شیراز صانه‌لله عن الاعواز و اعیان آن و تخلص به مدح معتمدالدوله منوچهرخان طاب ثراه گوید

 

تبارک‌الله از فارس آن خجسته دیار

که می‌نبیند چون آن دیار یک دیار

به زیر بقعهٔ‌ گردون به روی رقعهٔ خاک

ندیده دیدهٔ بینا چنان خجسته دیار

کسی ندیده در آفاق اینچنین معمور

[...]

قاآنی
 

قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵۴ - د‌ر مدح ناصرالدین شاه

 

چو چتر زرین افراشت مهر در کهسار

چو بخت شاه شد از خواب چشم من بیدار

ز عکس چشم می‌آلود آن نگار دمید

هزار نرگس مخمور از در و دیوار

هوا ز بوی خطش گشت پر ز مشک و عبیر

[...]

قاآنی
 
 
۱
۲۳
۲۴
۲۵
۲۶
۲۷
۲۹
sunny dark_mode