نخستین به شمشیر کین جنگ بود

پس از وی به کوپال آهنگ بود

چو یک هفته با رامش و چنگ بود

به هشتم به کوپال آهنگ بود

چو منزل بکردند شب تنگ بود

میان دو لشکر دو فرسنگ بود

بقلب اندرون شاه ارژنگ بود

صدای دف وناله چنگ بود

سرافراز را نام فرهنگ بود

ورا رزم با فیل نر ننگ بود

شکست از سوی شاه ارژنگ بود

سه روز اندرون رزمگه جنگ بود

ورا چون هژبر ژیان جنگ بود

همه حربه اش گاه کین سنگ بود

تو را دی بمن وعده جنگ بود

پی کین کمربسته ات تنگ بود

ز فولاد نام وی ارهنگ بود

خدنگش نهان در دل سنگ بود

وزین روی لهراسپ در جنگ بود

یکی تیغ هندیش در چنگ بود

میان سپه اندر ارهنگ بود

یکی تیغش از کینه در چنگ بود

شب و روز با شهریان جنگ بود

ز بالا همه ناوک و سنگ بود

همه روزه با نای و با چنگ بود

چو شب گشت پیش فرارنگ بود

چهل روز دیگر چنان جنگ بود

که خواب و خورش بر یلان تنگ بود

پلنگر که لشکرکش زنگ بود

به وقتی که با قوت چنگ بود

کسی را که نزدیک او سنگ بود

ز چندین سپاه آن دو سرهنگ بود

ز لشگر که عرضش به فرسنگ بود

بیابان به نخجیر بر تنگ بود

مرا همچنین جعد شبرنگ بود

قبا در بر از نازکی تنگ بود

گرانمایه را نام هوشنگ بود

که گفتی همه هوش و فرهنگ بود

دلم همچو پسته دهان تنگ بود

زمانی به بستانش آهنگ بود