بپوشید تن را به چرم پلنگ
که جوشن نبد آنگه آمین جنگ
پذیره شدش اهرمن جنگجوی
سپه را چو روی اندر آمد به روی
سیامک بیامد برهنه تنا
برآویخت با پور اهریمنا
دو تای اندر آورد بالای شاه
بزد چنگ وارونه دیو سیاه
چو آگه شد از مرگ فرزند شاه
ز تیمار گیتی بدو شد سیاه
فرود آمد از تخت ویله کنان
زنان بر سر و گوشت پاره کنان
دو رخسار پر خون و دل سوگوار
دو دیده پر از نم چو ابر بهار
چو آگه شد از مرگ شاه انجمن
که گم گشت سرو سهی از چمن
خروشی برآمد ز لشکر به زار
کشیدند صف بر در شهریار
همه جامهها کرده فیروزه رنگ
دو دیده پر از خون و رخ با درنگ
دد و مرغ و نخجیر گشته گروه
خروشان و ویلهکنان سوی کوه
برفتند با سوگواری و درد
ز درگاه کی شاه برخاست گرد
نشستند سالی چنین سوگوار
پیام آمد از داور کردگار
درود آوریدش خجسته سروش
کزین بیش مخروش بازآر هوش
سپه ساز و برکش به فرمان من
برآور یکی گرد از آن انجمن
از آن بدکنش دیو روی زمین
بپرداز و پردخت کن دل ز کین
شه نامور سر سوی آسمان
برآورد و بدخواست بر بدگمان
بدان برتری نام یزدانش را
بخواند و بیالود مژگانش را
وز آن پس به کین سیامک شتافت
شب و روز آرام و خفتن نیافت
سیامک خجسته یکی پور داشت
که نزد نیا جای دستور داشت
گرانمایه را نام هوشنگ بود
که گفتی همه هوش و فرهنگ بود
به نزد نیا یادگار پدر
نیا پروریده مر او را به بر
نیایش به جای پدر داشتی
ز پیش دو چشمش بنگذاشتی
چو بنهاد دل کینه و جنگ را
بخواند آن گرانمایه هوشنگ را
همه گفتنیها بدو باز گفت
همه راز را برکشید از نهفت
که من لشکری کرد خواهم همی
خروش برآورد خواهم همی
ترا بود باید همی پیشرو
که من رفتنیام تو سالار نو
پری و پلنگ انجمن کرد و شیر
ز درندگان گرگ و ببر دلیر
سپاهش دد و دام و مرغ و پری
سپهدار با کین و گنداوری
پس پشت لشکر کیومرث را
نبیره به پیش اندرون با سپاه
بیامد سیه دیو بیترس و باک
همی بآسمان بر پراگند خاک
به هم برشکستند هر دو گروه
شدند از دد و دام دیوان ستوه
بیازید هوشنگ در پیش جنگ
جهان کرد بر دیو نستوه تنگ
کشیدش سراپای یکسر دوال
ببرید از تن سر بیهمال
به پای اندر افکند و بسپرد خوار
دریده برو چرم و برگشته کار
چو آمد مر آن کینه را خواستگار
برآمد کیومرث را روزگار
برفت و جهان مردری ماند ازوی
نگر تا کرا نزد او آب روی
جهان فریبنده را گرد کرد
ره سرد پیمود و مایه نخورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستان نبردی بین سیامک و اهریان (دیوهای جنگجو) روایت شده است. سیامک که برهنه و بیسلاح به میدان آمده، با اهریمنا (پدر دیوها) مبارزه میکند. پس از آگاه شدن از مرگ فرزندش، کیومرث (پدر سیامک) با غم و اندوه از تختش فرود میآید و لشکری برای انتقام جمع میکند. او فرزندش هوشنگ را به عنوان سالار جدید معرفی میکند و لشکری از موجودات افسانهای و جنگجویان تشکیل میدهد. جنگ شدت میگیرد و هوشنگ در نبرد با دیوان موفق میشود، دیو را شکست میدهد و سرش را از تنش جدا میکند. در نهایت، کیومرث از این پیروزی خوشحال نمیشود بلکه نگران سرنوشت دنیا و دیگران است. این داستان نشاندهنده دوگانگی جنگ و عواطف انسانی است.
هوش مصنوعی: تن خود را به چرم پلنگ بپوشانید، زیرا بدون آن هیچگونه دفاعی در برابر جنگ وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اهریمن که جنگجوی قدرتمندی است، وقتی که در برابر سپاه قرار گرفت، بهگونهای که چهرهاش نمایان شد، به مقابله با آنها پرداخت.
هوش مصنوعی: سیامک به صورت عریان و بدون لباس آمد و با پسر اهریمنا درگیر شد.
هوش مصنوعی: دو تا پرنده در بالای شاه نشستهاند و مانند چنگی که به صورت معکوس نواخته شده، سیاهچهرهای را به تصویر میکشند.
هوش مصنوعی: زمانی که شاه از مرگ فرزندش باخبر شد، به شدت ناراحت و دلسرد شد و چهرهاش به خاطر غم زندگی دگرگون و تیره گردید.
هوش مصنوعی: زنان از تخت سلطنت پایین آمدند و با فریاد و داد و فغان به سوی او آمدند، در حالی که بدنشان زخمی و پاره پوره بود.
هوش مصنوعی: دو چهرهای که از غم و اندوه پر است، و چشمانی پر از اشک مانند ابرهای بهاری.
هوش مصنوعی: وقتی خبر مرگ شاه به جمع رسید، متوجه شدند که سرو بلند و زیبای چمن در میان گلها ناپدید شده است.
هوش مصنوعی: صدایی از لشکر بلند شد و صفها را به هم ریختند، در حالی که در برابر پادشاه ایستاده بودند.
هوش مصنوعی: همه لباسها به رنگ فیروزهای درآمده و چشمان پر از خون و چهره با حالتی مکثآمیز دیده میشود.
هوش مصنوعی: حیوانات وحشی، پرندگان و شکارها همه به صورت جمعی و با سر و صدا به سمت کوه میروند.
هوش مصنوعی: با اندوه و غم فروان از درگاه بهدور رفتند و کسی که باید از جای خود بلند میشد، به هیچ وجه به پا نخاست.
هوش مصنوعی: سالها در اندوه و غم نشسته بودند، ناگهان پیامی از خداوندگار به آنان رسید.
هوش مصنوعی: به او سلام و درود بفرستید، زیرا پیام خوشی میآورد. از این بیشتر، دیگر او را نرنجانید و هوش و آگاهی خود را بازپس گیرید.
هوش مصنوعی: سربازان را آماده کن و به دستور من آنها را بلند کن تا جمعی از آن گروه در کنار هم جمع شوند.
هوش مصنوعی: از آن موجود بدکار که مانند دیو است، دوری کن و دل خود را از کینه خالی ساز.
هوش مصنوعی: پادشاه معروف به آسمان نگاه کرد و از بدگمانیهای دیگران ناراحت شد.
هوش مصنوعی: بدان که او برترین است و نامش را میخواند و چشمهایش را به خواب میبرد.
هوش مصنوعی: پس از آن، به خاطر کینهجویی از سیامک، شب و روز به شدت تلاش کرد و نتوانست آرام بگیرد یا بخوابد.
هوش مصنوعی: سیامک خجسته فرزندی داشت که در محضر نیا مقام و منزلت بالایی داشت و در امور مهم مشغول به کار بود.
هوش مصنوعی: گرانبها کسی است که نامش هوشنگ است، او کسی بود که همه چیز را با هوش و فرهنگ خود میفهمید.
هوش مصنوعی: در نزد پدر بزرگ، یادگار پدر را پرورش دادهاند.
هوش مصنوعی: تو برای پدرت دعا و نیایش کردی و به خاطر او، چشمانت را روی هم گذاشتی.
هوش مصنوعی: زمانی که دل از کینه و خصومت دست بردارد، پس هوشنگ با ارزش و گرانقدر را فراخواند.
هوش مصنوعی: تمام آنچه را که باید گفته میشد، به او منتقل کردند و همه رازها را از پنهان بیرون آوردند.
هوش مصنوعی: من میخواهم لشکری ایجاد کنم و به صدا درآیم.
هوش مصنوعی: تو باید جلوتر بروی و هدایتگر باشی، زیرا من در حال رفتن هستم.
هوش مصنوعی: پری و پلنگ جمع شدند و شیر، در میان موجودات بیرحم مثل گرگ و ببر، جسور و شجاع است.
هوش مصنوعی: نیروهای او شامل حیوانات وحشی و پرندگان است و فرماندهاش با کینه و خشم در میدان است.
هوش مصنوعی: پس در پشت لشکر کیومرث، نوهاش با سپاه به پیش آمده است.
هوش مصنوعی: دیو سیاه بدون هیچ ترس و دلهرهای آمد و خاک را به آسمان پرتاب کرد.
هوش مصنوعی: هر دو گروه به شدت با یکدیگر درگیر شدند و از خطرات و وحشتهای موجود دچار ناامیدی و خستگی شدند.
هوش مصنوعی: هوشنگ در جنگی بزرگ و دشوار با دیوی قوی و ناتوانناپذیر روبهرو شد.
هوش مصنوعی: او را به طور کامل در آغوش گرفت و بدون هیچ ملاحظهای از بدنش جدا کرد.
هوش مصنوعی: او را به زمین انداخت و به حال خود رهایش کرد، مانند چرم پارهای که کاراییاش از دست رفته است.
هوش مصنوعی: وقتی دشمنی و کینهای به سراغ آمد، زمان کیومرث نیز آغاز شد.
هوش مصنوعی: او رفت و تنها در این دنیا یاد او باقی ماند. ببین این یادگار به چه کسی نزدیک میشود و چه چیزهایی را به او منتقل میکند.
هوش مصنوعی: شخصی در دنیای فریبنده و دگرگونکننده، مسیر سختی را طی کرد و از آن هیچ بهرهای نبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.