×
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۹ - نامه نوشتن فرامرز به فرطورتوش
به نزدیک شاه پری باز گفت
شهنشا پذیرفت و اندر شکفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۱ - سخن گفتن سیه دیو از نژاد فرامرز
سیه دیو آن گفته بشنید و رفت
ابا نامداران سوی کاخ تفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم
همانست کان پهلوان زاده گفت
ره نیکمردی نشاید نهفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۴ - خوان اول کشتن فرامرز،شیران را
گو شیردل با سیه دیو گفت
که کار ره از من نشاید نهفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۷ - خوان چهارم و پنجم و ششم در رفتن فرامرز از سرما و گرما و کشتن کرگدن و رسیدن به خوان هفتم
دگر باره با آن سیه دیو گفت
که در کار دانش مکن در نهفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن
دو چنگ اندر آورد و زد ای شگفت
سرین سمند سپهبد گرفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۱ - دامادی فرامرز رستم با دختر شاه پریان
بیامد به نزدیک خسرو بگفت
که دخترت با نیک بختست جفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۶ - زادن سام از دختر فرطورتوش و زادن آذربرزین از دختر شاه کهیلا
بدان دو گرامی پس داد وگفت
که همواره با کام باشند جفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۶ - زادن سام از دختر فرطورتوش و زادن آذربرزین از دختر شاه کهیلا
فرستاده را خلعت افکند و رفت
به پیش سپهبد فرامرز،تفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
چوآن شهر از دست دستان برفت
شتابید نزد فرامرز تفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۱ - صفت جنگ کردن خورشید
چو شب گشت،دستان به خورشید گفت
که مارا سرخویش باید نهفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
اگر کینه کش بهمنت ای شگفت
یکی راه میدانش باید گرفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۷ - رفتن دختران رستم با پسران زواره در شب به راه هند وراه دادن سیه مرد،ایشان را
درودت همی گوید و بازگفت
سزد گر بمانی زکارم شکفت
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۰ - سخن در بی وفایی روزگار
بخسبد روان چون که بالا بخفت
تو تنها ممان زان که همراه رفت