گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۵ - دادن شاه کهیلا،دختر را به فرامرز

 

به پیش اندر افکند در روی آب

روان کرد کشتی هم اندر شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۷ - رفتن فرامرز به جزیره فیل گوشان

 

دگر باره افکند کشتی درآب

روان کرد مانند باد از شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۸ - رزم کردن فرامرز با فیل گوشان

 

جزیره بشد جنب جنبان ز تاب

تو گفتی همی غرقه گردد ز آب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۲ - سئوال سوم فرامرز از برهمن

 

زکاهل چه آید بجز خورد و خواب

تنش خاکسار و دل اندر شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را

 

همی رفت چون باد بر روی آب

چو آتش سوی خاک دل پر شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۴ - رفتن فرامرز به خاور زمین و کشتن مرغ را

 

همه میخ و چوبش بد از سیم ناب

نشانده درو در و لعل خوشاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

از آن جا جهان پهلوان سوی آب

روان شد به روشن روان با شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را

 

سراسر همان مرز ایشان خراب

چو هامون و کوه و چو دریای آب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

بیفتاد لرزان بر آن سرد آب

ز گرمی نمانده ورا توش و تاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را

 

چو تن پاک گشتش برآمد ز آب

به جای پرستش بیامد به تاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۲ - کشتن فرامرز،گرگان را

 

پیاده سوی چشمه آمد به آب

به رخ ارغوان و به دل کامیاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۳ - برداشتن فرامرز،گنج گرشاسب را

 

یکی لوح یاقوت چون آفتاب

به نیکی و خوبی چو یک قطره آب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۳ - برداشتن فرامرز،گنج گرشاسب را

 

سپهبد چو برخواند اندرز باب

به چهره روان کرد از چشم آب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۶ - نهادن فرامرز،پر سیمرغ را برآتش

 

به کشتی نشست و روان شد در آب

ز بهر سپه جان و دل در شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۷ - رفتن فرامرز به باختر زمین

 

همی رفت شش ماه بر روی آب

از اندوه رفتن دلش پر شتاب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۰ - رزم فرامرز با شاه باختر و با شاه فرغان

 

به هامون چو در کوه کردی شتاب

شدی کوه پولاد دریای آب

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
 
تعداد کل نتایج: ۱۰۵