گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۶

 

دیوه هر چند کابرشم بکند

هرچه آن بیشتر به خویش تند

رودکی
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۲۳

 

بر سر باد تند و موج بلند

تا بیک آبخوستشان افکند

عنصری
 

عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر خفیف » شمارهٔ ۱۷

 

چون بیامد بوعده بر سامند

آن کنیزک سبک زبام بلند

عنصری
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۰ - افراط و تفریط روزگار

 

نرسد دست من به چرخ بلند

ورنه بگشادمیش بند از بند

قسمتی کرد سخت ناهموار

بیش و کم در میان خلق افکند

این نیابد همی به رنج پلاس

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱ - چیستان

 

لعبتانی که زی تو می آیند

کهربا چشم و زمردین یابند

بر کف سیم جام زر دارند

مجلس خرم تو را شایند

یک گره بر بساط طلعت تو

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » نام روزهای فرس » شمارهٔ ۲۹ - مار اسپند روز

 

ای دلارام روز مار اسپند

دست بی جام لعل می مپسند

خرمی در جهان خرم بین

شادمانی کن و بناز بخند

ز آنکه عدل خدایگان جهان

[...]

مسعود سعد سلمان
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - توصیف اسب

 

باز چون نعره بر سوار زند

خاک در چشم روزگار کند

مسعود سعد سلمان
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۴۵ - در تزییفِ علمای دنیاجوی گفته شد

 

ای سنایی! ز جسم و جان تا چند؟

برگذر زین دو بی‌نوا در بند

از پیِ چشم‌زخمِ خوش‌چشمی

هر دو را خوش بسوز همچو سپند

چه کنی تو ز آب و آتش یاد

[...]

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۱۵ - فی قدوم الخضر

 

نه چو یعقوب‌گم شدت فرزند

که بریدی زخرمی پیوند

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۵ - فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر

 

بیش ازین بر بروت خویش مخند

همچو مردان بیا میان بربند

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۶ - انما اموالکم واولادکم فتنه

 

چه کنی عیش با زن و فرزند؟

ببر از جمله دل‌، بدو پیوند!

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۸ - کَثْرَةُ الضَّحَکِ تُمیتُ القَلْبَ

 

در جهانی دهان ز خنده ببند

چون برستی ز هول حشر، بخند

سنایی
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۶۱ - فصل فی العافیه

 

فرخ آن کو دل از جهان برکند

ببرید از جهانیان پیوند

سنایی
 
 
۱
۲
۳
۲۳
sunny dark_mode