سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۱۶ - ذکر آفرینش و مرتبه و حسن خلق وی صلواة الله علیه
سالها پیش چرخ با ندمی
ناگواریده خورد جانش همی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۵ - حکایت در داد و ستد خردمند
معن دادی خمی درم به دمی
باز کردی مُکاس در درمی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۳ - التمثیل فی حفظ اسرارالملوک
بود مردی علیل از ورمی
وز ورم برنیامدیش دمی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۴۵ - فی تفصیل العلل و بیانالامراض
حدّ خانوق در عضل ورمی
بر نیاید ترا به جهد دمی
وطواط » مقطعات » شمارهٔ ۹۴ - در ترجمه از شعر تازی
چون ز شعبان گذشت بیست ، مباش
بشب و روز بی شراب دمی
همه جام بزرگ خواه ، که خرد
نکند وقت احتمال همی
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱۰
پیری آمد جوانی از من شد
سال بیشی گرفت و مال کمی
بترین وقت مرمراست که نیست
وقت پیری بتر ز بی درمی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان
خواستم تا به نیشکر قلمی
سبزه رویانم از سواد زمی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۹ - نشستن بهرام روز سهشنبه در گنبد سرخ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم چهارم
آفرین گفت بر چنان قلمی
کاید از نوکش آنچنان رقمی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۰ - نشستن بهرام روز چهارشنبه در گنبد پیروزه رنگ و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم پنجم
سیمساقی شده گرازسُمی
گاوچشمی شده به گاودُمی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۵ - شکایت کردن هفت مظلوم
گر تو در ملک میزنی قلمی
من به شمشیر میزنم قدمی
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان
وامداری نه کز تهی شکمی
دز روئین بود ز بی در می
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۱ - وله ایضا فی صفتها
گفتمت بسته زر و درمی
تا بدیدمت بنده شکمی
اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۷ - دور سوم در شرح معاد خلایق و احوال آخرت
پیش جان بخشی چنین کرمی
از غباری که گوید و ز نمی؟
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۶۳
بر سر ما اگر نهی قدمی
کرمی باشد و چه خوش کرمی
دلبرم گر جفا کند جاوید
نرسد بر دلم از او الَمی
همدمی گر دمی به دست آید
[...]
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۵۱ - قال الله تعالی یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله
دادی از جویبار دیده نمی
شستی از نامه سیه رقمی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۷۴ - حکایتی که خدمت ارشاد مابی مولانا و مخدومنا سعدالملة والدین الکاشغری از شیخ خود خدمت مولانا نظام الدین خاموش قدس الله روحه نقل می فرموده اند
همچنین نقل کرد ازو که دمی
نشدی خالی از غم و المی
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر سوم » بخش ۱۳ - حکایت پیر زالی که راه بر سنجر گرفت و از بیراهی یک دو ظالم دادخواهی کرد و ظلم ایشان را از راه برداشت
روزی آمد ز خنجر ستمی
بر وی از یک دو لشکری المی