جامی
»
هفت اورنگ
»
سلسلةالذهب
»
دفتر اول
»
بخش ۱۵۱ - قال الله تعالی یا حسرتی علی ما فرطت فی جنب الله
حسرت از جان او برآرد دود
وان زمان حسرتش ندارد سود
بس که ریزد ز دیده اشک ندم
غرق گردد ز فرق تا به قدم
و آب چشمش شود در آن شیون
آتشش را به خاصیت روغن
کاش این گریه پیش ازین کردی
غم این کار پیش ازین خوردی
دادی از جویبار دیده نمی
شستی از نامه سیه رقمی
نم چه سود این زمان که کشت امل
خشک گشت از تف سموم اجل
گریه روزی که بود فایده مند
از جهالت به خنده شد خرسند
چون زمان نشاط و خنده رسید
آبش از چشم و خون ز دل بچکید
حق چو فلیضحکوا قلیلا گفت
او ز بس خنده همچو غنچه شکفت
جوی چشمش شد ترشح جو
هرگز از چشمه سار فلیبکوا
لاجرم روز ضحک و استبشار
خون فشاند ز دیده خونبار
همه ضاحک ز عیش و مستبشر
او ز رنج و عنا عبوس و کدر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره حسرت و غم انسان است و بیان میکند که وقتی کسی در اوج غم و اندوه قرار دارد، اشکهایش مثل آبی میشود که از چشمانش سرازیر میشود و او در دریایی از درد غرق میشود. ولی این حسرت و گریه هیچ سودی ندارد و بهتر است قبل از وقوع مصیبتها به فکر چاره بیفتند. در ادامه، به تکرار گریه در روزهای شاد اشاره شده و نشان میدهد که در روزهای شاد نیز انسان باید حواسش به درد و رنجهایی که قبلاً تجربه کرده باشد، باشد. در نهایت، دو نوع احساس و حالت در انسان به تصویر کشیده میشود: یکی شادی و خنده و دیگری غم و اندوه.
هوش مصنوعی: حسرت او باعث میشود که در دلش دود و آتش بیفتد، اما زمانی که به این حسرت فکر میکند، متوجه میشود که هیچ سودی از آن نخواهد برد.
هوش مصنوعی: به خاطر اشکهایی که از چشمانم میریزد، اگر این وضعیت ادامه یابد، تا زانو در غم و دردش فروخواهم رفت.
هوش مصنوعی: و اشکهایش مثل روغن در آتش شدت و وسعت میبخشد.
هوش مصنوعی: ای کاش قبل از این، به خاطر این موضوع اشک میریختی و غم آن را زودتر احساس میکردی.
هوش مصنوعی: چشمانت را با آب رودخانه شستی، اما نامه سیاه و بدشگونت را پاک نکردی.
هوش مصنوعی: این زمان هیچ فایدهای ندارد، زیرا درخت امید و آرزوها پژمرده شده و به خاطر بدبختیهای زندگی از بین رفته است.
هوش مصنوعی: در روزی که گریه کردن به خاطر نادانی سودمند باشد، فرد خرسند خواهد بود.
هوش مصنوعی: وقتی زمان شادی و خنده فرارسید، اشک از چشم و خون از دل ریخت.
هوش مصنوعی: وقتی که حق (حقیقت) بر سر زبانها بیفتد، آنقدر خندهآور و شگفتانگیز است که انسان از شدت خنده مانند غنچهای که باز میشود شکفته میگردد.
هوش مصنوعی: چشمش مانند جوی بارانی شده است و هرگز از چشمه زلال خود دور نمیشود.
هوش مصنوعی: بدون شک، روزی خواهد آمد که بر اثر شادی و خوشحالی، اشکهایمان از چشمانمان بریزد.
هوش مصنوعی: همه افراد خوشحال و شادابند، اما او به خاطر درد و مشکلاتش غمگین و ناراحت است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.