×
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۶۹
تاج دنیا و دین خداوند است
در همه کارها خردمندست
در خراسان و در عراق امروز
کیست کاو را به زهد مانندست
چرخ را با بقای دولت او
[...]
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۶
قدر مردم سفر پدید آرد
خانهٔ خویش مرد را بندست
چون به سنگ اندرون بود گوهر
کس نداند که قیمتش چندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۴۳ - فی توکل العجوز
باز گفتند رزق تو چندست
که دلت قانع است و خرسندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۴۷ - التمثیل فی اَصحابِ الغَفلةِ والجُهّال
کانکه این زشت را خداوندست
بهر زشتیش را بیفگندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۷ - اندر جان و دل و تن گوید
تا خدای آن رهی که در بندست
همچو زنجیر در هم افگندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۹ - اندر آنکه آدمی پس از اشیاء و جهات پیدا آمد
داند آنکش دلی خردمندست
که از این بانگ تا بدان چندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۵ - در عدل پادشاه و صفت آن
عدل شه نعمت خداوندست
جور او پای خلق را بندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۲ - در تعهّد علمای دیندار
هرکه پرهیزگار و خرسندست
تا دو گیتی است او خداوندست
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۵۲ - در شرف و وبال و صعود و هبوط کواکب گوید
خانهٔ پنجم آنِ فرزندست
وآنِ اولاد و خویش و پیوندست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
پیل بفکن که سیل ره کندست
بیلکی های چرخ بین چندست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۱ - نشستن بهرام روز پنجشنبه در گنبد صندلی و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم ششم
به نکاحی که اصل پیوندست
تخم اولاد ازو برومندست
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
ره به جان رو که کالبد کندست
بار کم کن که بارگی تندست
اوحدی » جام جم » بخش ۱۲۹ - در معذرت و فروتنی خود و تاریخ کتاب
گر نگویم که: زهر یا قندست
داند آن کش دلی خردمندست