گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل

 

خواهد از شاه تا قمار کند

ببرد سیم و در کنار کند

مسعود سعد سلمان
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵

 

گر وفا با جمال یار کند

حلقه در گوش روزگار کند

ماه دست از جمال بفشاند

گر بر این پای استوار کند

نازها می‌کند جفا آمیز

[...]

انوری
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در شکایت از زندان

 

غصه بر هر دلی که کار کند

آب چشم آتشین نثار کند

هر که در طالعش قران افتاد

سایهٔ او از او کنار کند

روزگارم وفا کند هیهات

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۴ - سبب نظم کتاب

 

که‌ابر آنچ از هوا نثار کند

صدفش دُر شاهوار کند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز

 

خواجه چین که نافه‌ بار کند

مشک را ز انگژه حصار کند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق

 

در مدارا‌ی مرد کار کند

هرچه او را امیدوار کند

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد

 

گر برین گفته شاه کار کند

خویشتن را بزرگوار کند

نظامی
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان

 

هر کرا عشق اختیار کند

بیقراری بر او قرار کند

نه عجب گر ز شعبده هوست

چشمم از آرزو چهار کند

انتظارم مده که آتش و آب

[...]

ظهیری سمرقندی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له

 

ای بزرگی که دست تریبتت

پای اقبال استوار کند

سایۀ مهر و مایۀ کینت

ماه را فربه و نزار کند

خواجۀ چرخ با همه شهرت

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدالدین وراوینی » مرزبان‌نامه » باب دوم » داستان غلام بازرگان

 

چون پلنگی شکار خواهد کرد

قامتِ خویشتن نزار کند

پیشِ دانا زبانِ شدّت دی

قصّه راحتِ بهار کند

سعدالدین وراوینی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۵

 

هر که بهر تو انتظار کند

بخت و اقبال را شکار کند

بهر باران چو کشت منتظر است

سینه را سبز و لاله‌زار کند

بهر خورشید کان چو منتظر است

[...]

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷

 

یار باید که هر چه یار کند

بر مراد خود اختیار کند

زینهار از کسی که در غم دوست

پیش بیگانه زینهار کند

بار یاران بکِش که دامنِ گل

[...]

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۳

 

هر که دل با غم تو یار کند

تیغ را بر سر اختیار کند

هر کسی را محل کجا که قدم

در ره عشق استوار کند

چون تو برقع برافگنی، ایام

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲ - مناجات

 

تنگدستی چو من چه کار کند؟

تا ازو خود کسی شمار کند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۲ - دور اول در مبدا آفرینش

 

گر چه هر یک چنین مدار کند

چون به وحدت رسید، فرار کند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۶ - در وجود نوع انسان

 

چرخ پیوندش استوار کند

تا در آن جایگه قرار کند

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۲۹ - در آثار علوی

 

آنچه بروی زمین حصار کند

جنبش او را چو بی‌قرار کند

اوحدی
 
 
۱
۲
sunny dark_mode