گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۲۱

 

عقل را گوشه سرایی هست

عشق را دشت دلگشایی هست

راه عشق است بی نشان، ورنه

در ره عقل نقش پایی هست

مرو از ره که این بیابان را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳۷

 

هر که رنگ شکسته ای دارد

دل در خون نشسته ای دارد

حرف عشق از کسی درست آید

که زبان شکسته ای دارد

در سرایی است فرش نور حضور

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۳۸

 

دل ز سیر وسلوک بینا شد

قطره بر خویش گشت دریا شد

یافتم در دل آنچه می جستم

خضر من نقطه سویدا شد

رنگ می تا ز شیشه بیرون تاخت

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵۳

 

مطرباچنگ را بکش به کنار

رگ این خشک مغز رابفشار

به نفسهای آتشین چون برق

ازنیستان جسم دود برآر

میر این کاروان تویی امروز

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵۴

 

مطربا مهر از دهان بردار

بند خاموشی از زبان بردار

راه صحرای لامکان سر کن

پی آن یار بی نشان بردار

کشتی جسم را بهم بشکن

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۲۳

 

خضر راه حقیقت است مجاز

مکن این در به روی خویش فراز

دل محمود اگر همی خواهی

دست کوته مکن ز زلف ایاز

عاشق از سرزنش نیندیشد

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۶

 

در جهان دل مبند و اسبابش

می جهد برق از ابر سنجابش

گل سیراب ازین چمن مطلب

العطش می زند لب آبش

هر که پهلو ز لاغری دزدید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۷

 

هرکه بیند به چشم بیمارش

می شود درزمان پرستارش

توبه را می کند خراباتی

لب میگون و چشم خمارش

زندگانی به خضر بخشیده است

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۹۸

 

می ز شرم لب می آشامش

عرق شرم گشت درجامش

خال دلکشترست یا زلفش ؟

دانه گیراترست یا دامش ؟

در دل آفتاب،خون ز شفق

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵۹

 

در سخن بر نیاید آوازم

نیست اندیشه ای ز غمازم

در کمانخانه فلک چون تیر

به پر عاریه است پروازم

نیست ناخن به دل زنی هر جا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۰

 

ما خراباتی و نظر بازیم

کاسه آشام و کیسه پردازیم

با زمین گیری آسمان پرواز

با خموشی بلند آوازیم

سر به گردون فرو نمی آریم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۸

 

ای خطت رهنمای سوختگان

لب لعلت دوای سوختگان

خواب مخمل شود ز همواری

خار در زیر پای سوختگان

می کند آب تلخ، کار گلاب

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۳۹

 

گوشه آن نقاب را بشکن

ورق انتخاب را بشکن

دل ظالم شکسته می باید

زلف پر پیچ و تاب را بشکن

در دل شب به چشم منتظران

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۸

 

یا غمم را شمار بایستی

یا جهان غمگسار بایستی

در بلا جان آسمانی ما

چون زمین بردبار بایستی

چشم صورت نگار بسیارست

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۷۹

 

تلخ منشین شراب اگر داری

شور کم کن کباب اگر داری

دلی از روزگار خالی کن

شیشه ای پر شراب اگر داری

از جگرتشنگان دریغ مدار

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۸۰

 

دلفروزست جام خاموشی

ما و عیش مدام خاموشی

نطق هر چند با شکوه بود

نیست با احتشام خاموشی

از حوادث کند سپرداری

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۴۱

 

ای که گفتی نگاه خیره تو

پرده شرم از میان برداشت:

روی ازان روی می توان گرداند؟

چشم ازان چشم می توان برداشت؟

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۹۲

 

باز رنگت شکسته است امروز

تا کجا رنگ عشق ریخته ای

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۶۳

 

باز رنگت شکسته است امروز

تا کجا رنگ عشق ریخته ای

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۷۵

 

حسن در دوستی یگانه خوش است

رنگ معشوق، عاشقانه خوش است

صائب تبریزی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode