گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۷۹ - درشکایت دهر

 

کی بود کاین سپهر حادثه‌زای

جمله از یکدگر فرو ریزد؟

تا چو پرویزن است او که مدام

بر جهان آتش بلا بیزد

در جهان بوی عافیت نگذاشت

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - طبیبی را ذم کند

 

مقبلی آنکه روز و شب ادبار

از سر و ریش او همی ریزد

دست بر نبض هر کسی که نهاد

روح او از عروق بگریزد

هر کجا کو نشست از پی طب

[...]

انوری
 

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » حکایت دوم

 

خاری ار با حیاتم آمیزد

دلم از صحبتت نپرهیزد

حمیدالدین بلخی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

در صبوحش که خون رز ریزد

ز آب یخ بسته آتش انگیزد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را

 

به که با خواب دیده نستیزد

خسبد اما به وقت برخیزد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۷ - پاسخ دادن بهرام ایرانیان را

 

شاه باید که لشگر انگیزد

از سواری چه گرد برخیزد؟

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۳ - آگاهی بهرام از لشکر‌کشی خاقان چین بار دوم

 

از شهی کاو سیاست انگیزد

دشمن و دیو هر دو بگریزد

نظامی
 

اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶

 

هرکه در دامن تو آویزد

نه چنان افتد او که برخیزد

عشق تو صد هزار صف شکند

که یکی گرد برنیانگیزد

بالبت کش خدای توبه دهاد

[...]

اثیر اخسیکتی
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵۱ - و قال ایضاً

 

خواجه از کبر آن پلنگ آمد

که همی با وجود بستیزد

راتق وفاتقش یکی موشست

کز پلیدیش سگ بپرهیزد

هر کران این بقصد زخمی زد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل اول » بخش ۶ - مثنوی

 

با دلش مهر خود بیامیزد

پس به مویی دلش بیاویزد

عراقی
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل سوم و چهارم » بخش ۸ - حکایت

 

هرکه با عشق در نیامیزد

زین میانه به پای برخیزد

عراقی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۶
sunny dark_mode