آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۰
عقل را از جنون بنه زنجیر
که نماید کفایت از تدبیر
باری ای عشق چون خراب توئیم
چشم داریم هم زتو تعمیر
پس رضا ده دلا بحکم قضا
[...]
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ساقی نامه » شمارهٔ ۴ - و له فی ذم الدنیا الدنیه
دیده باشی ز کودکان صغیر
شود این یک وزیر و آن یک سفیر
حکیم سبزواری » دیوان اشعار » ساقی نامه » شمارهٔ ۴ - و له فی ذم الدنیا الدنیه
زانچه پیش است نیست عشر عشیر
عمر دنیا ز خواب کمتر گیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۷۲ - خلد - در خاتمهٔ کتاب و ذکر حالات و مقالات مؤلّف
ای دل ما به طرّهٔ تو اسیر
پای جانها نهاده در زنجیر
نشود دل ز یاد رویت دور
نشود جان ز مهر مویت سیر
تا صف محشرت بدیدن زود
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
قصد شبگیر کن که بی شبگیر
نیست این راه انقطاع پذیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۶۵ - رضی آرتیمانی قُدِّسَ سِرُّه
ای که گویی که دل ازو برگیر
گر توانی تو چشم ازو بردار
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۷۳ - سلطان ولد رومی قُدِّسَ سِرُّه
کز چه سان است آن صفات ضمیر
سیرکن زین قلیل سویِ کثیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
باش کم خوار تا بمانی دیر
که اجل گرسنه است قوتش شیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
زر نداری ترا چه گوید میر
خر نداری چه ترسی از خر گیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
با دم سرد و چشمِ گریان پیر
گفت هَذَا لِمَنْیَمُوْتُ کَثِیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
زنده از توست شخص عالم پیر
گر نمانی تو مینماند دیر
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۱۲ - حسینی قزوینی
ازدرِ او متاز بر درِ غیر
جز رخ او مبین به مسجد و دیر
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۷۳
نفس امارهٔ تو دشمن توست
دشمن خویش را مخواه دلیر
خصم چون شد گرسنه گیرد خشم
لاجرم حمله آورد چون شیر
دشمن خویش را گرسنه مدار
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحهسراییها » شمارهٔ ۲۱ - صاحب تاج انما
اهل بیت عزیز اوست اسیر
در کف شامیان شوم و شریر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۲۲ - نامهای بروج در دساتیر
شت جی افرام در دساتیرش
از بروج این چنین کند تعبیر
بره و گاو باد و پیکردان
گات و کام است و نیز «دام سریر»
باز «خرچنگ » و «شیر» و «خوشه » بود
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » فرهنگ پارسی » شمارهٔ ۵۱ - در تعداد پایتخت دول عالم
«سان دوزه » ز آن «کاستاریکا» گیر
از «برازیل » «یوژانر» پذیر
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۱۵ - آیین نصیری
از اناث و ذکور و خرد و کبیر
فرض باشد بهر تنی ده سیر