گنجور

 
ادیب الممالک

ای دبستان فضل را شاگرد

در لب خود حدیث من کن ورد

تا بعون خدای عزوجل

بشمرم بر تو پای تخت دول

مرکز ملک جم بود «تهران »

«پکن » از چین و «کابل » از افغان

هند «کلکته » مصر «قاهره »دار

«توکیو» از ژاپن و حبش «گندار»

«فاس » از مارک است «بیرمه » سیام

ترک «قسطنطینه » دان به تمام

مجر وتمسه راست شهر«وین »

از سوس «برن » و از گرگ «آتن »

«لیزبون » پرتغال و «لاهه » هلند

ز انگلیس است «لندن » و «ایرلند»

پای تخت فرانسه «پاریس »

مرکز روس «پطربورغ » نویس

«مادرید» است زان اسپانی

«برلن » است از پروس و آلمانی

هم «بلگراد» راز سرببی بین

ز آن مونته نگرو بود «ستین »

از دانیمارک خود «کپنهاک » است

کاندران لعبتان چالاک است

چون ز ارض جدید رفت سخن

از اتازونی است «واشنتن »

شهر «مکزیک » زان مکسیکر

«بگتا» از کلمپ و «لیما» پرو

«سان دوزه » ز آن «کاستاریکا» گیر

از «برازیل » «یوژانر» پذیر

«سان تیاگو» ز «شیلی » است اما

«کاراکاس » است از «ونه زویلا»