سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۲۸ - فی ذکر رفقاء السّوء
چون به گلها سپرد نفس و نفس
روغن کنجدش نخواند کس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۵ - مثل اندر حال ادبار
گفت دیگر کجات جوید کس
گفت که ادبار را دو خانه نه بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۴۷ - محمدت در حرکت و سیر و رنج بردن
تو بکن جهد خود به نفس و نفس
ور مری مرگ عذرخواه تو بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۶۵ - در دنیا نابودن به که بودن
برگذر زین سرای هزل و هوس
پای طاوس ساز و مهد مگس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱ - یمدح السلطان الاعظم مالک رقاب الامم سلطان سلاطین العالم یمین الدّولة و امین الملّة کهف الإسلام و المسلمین ابا الحارث بهرامشاهبن مسعود نوّر اللّٰه مضجعه
ناگذشته از آن طریق نفس
لشکر شه گذشت از آن ره و بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
عدل او در سرای نفس و نفس
آفت جغد و کرکس آمد و بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۶ - فی تنبیه الملک و کلمة الحق بغیر المداهنة
من مداهن نیم چو دیگر کس
پیش نارم ز ترّهات هوس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۹ - در کفایت و رای پادشاهی
روزی اندر دلش فتاد هوس
که سوی رومیان فرستد کس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۴ - در عدل نمودن و ظلم کردن
چکشی تیغ بهر مشتی خس
باد رعب تو تیغ ایشان بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۸ - فی صفةالعلماء و امراء الدولة القاهرة و صفة غلمانه و جنده کثّرهماللّٰه
زانکه پیش تو مدح دیگر کس
هست چون پای پیل و پرِّ مگس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۹ - ستایش امیرجلالالدولة ابوالفتح دولتشاهبن بهرامشاه ابن مسعود اناراللّٰه براهینهم
از درون هم چراغ و هم مونس
وز برون هم شمامه هم مجلس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۲ - اندر مدح صدرالامام تاجالوزراء ابیمحمدبن الحسنبن منصور گوید
گر زند در صلاح ملک نفس
نه ز خود کز خدای بیند بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۳ - در مدح نظامالملک ابونصر محمّدبن عبدالحمیدالمستوفی
جان و دل را حدیقه و مونس
عقل و گل را شمامه و مجلس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
لب چون لاله خشک و تر نرگس
بینی آنگه که ختم شد مجلس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۸ - فی مثالب المنحولین
از عروض و علل زنند نفس
سالم و منزحف ز پیش و ز پس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۲۴ - حکایت و مثل
وآنکه بر کس بخیره گردد رُس
عیش او گندهدان چو درگه کس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۳ - در صفت جاهجویان و زر طلبان و درویشان صورت گوید
همه خونخوار و آز ور چو مگس
همه فرزین به کجروی و فرس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۳ - در صفت جاهجویان و زر طلبان و درویشان صورت گوید
بهرهٔ علم تو نیابد کس
زانکه از علم نام داری و بس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۴ - در حق کسی گوید از بزرگان غزنین
هرچه او گفت خنده آرد و بس
هرچه او کرد زو نگیرد کس
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۸ - دیگری را گوید
از پی شوخ چشمی ای ناکس
دیده صیقلزنی بسان مگس