جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۸۴ - در تأسف و تلهف بر نایافت صحبت عزیزانی که اذا رأوا ذکر الله نشان ایشان است و اولئک الذین انعم الله علیهم در شأن ایشان است
خانه در کوی انزوا کردن
رو به دیوار عزلت آوردن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - قصه کلنگی که او را چون باز شکار کردن کبوتر هوس کرد و به واسطه این هوس از گرفتن کرم های آبی باز ماند و به شکار کبوتر نرسید بلکه خود شکاری دیگری شد
از کرم نیست مدخلی کردن
خوان نهادن تمام خود خوردن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۰۸ - در بیان آنکه ارباب عزلت و اصحاب خلوت بر سه طبقه اند طبقه اول آنکه نیت ایشان در عزلت و خلوت اجتناب از شر انام و اتقا از ضر خواص و عوام باشد
باشد آسان ازو حذر کردن
نقد جان از کفش بدر بردن
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۱۹ - اشارت به جماعتی که اگرچه به مشاهده جمال صورت گرفتار شدند در آن نماندند بلکه آن سبب ترقی ایشان شد به مشاهده جمال معنی
جز به آن پل توان گذر کردن
پی به عشق حقیقی آوردن
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۴ - جستن کبوتر شاه بر درویش و نامه نوشتن به بال او
قمری از بهر بندگی کردن
پیش او رفته طوق در گردن
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۷ - مناظرهٔ تیر و کمان با یکدیگر
داری از دست سرکشی کردن
طوق و زنجیر و بند در گردن
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۶ - رفتن شاهزاده به دیدن درویش
گفت سیر آمدم ز غم خوردن
خواب بر من حرام جز مردن
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تختنشینی
گفت از بهر بندگی کردن
خواهمش طوق کردن در گردن
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تختنشینی
من و خونابهٔ جگر خوردن
هر زما حسرت دگر بردن
وحشی بافقی » دیوان اشعار » مثنویات » در هجو کیدی
زین ترا عیب چون توان کردن؟
هست کار کلاغ گه خوردن
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش پنجم - قسمت اول
خانه در سوی انزوا کردن
رو بدیوار عزلت آوردن
فصیحی هروی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - بثالشکوی و مدح بهاءالدین
عاشقی چیست بی اجل مردن
خون خود را به آرزو خوردن
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۵
امر او را به جای آوردن
اجتناب نواهیش کردن
یغمای جندقی » منشآت » بخش اول » شمارهٔ ۱۵۶ - به دوستی نوشته شد
ریش گاوی است یاوه چهار اسبه
شیب و بالا دوندگی کردن
خر هر آنکس فراز بام برد
هم تواند به زیرش آوردن
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - نکوهش بیطرفی ایران
نیست بیمی بجنگ ناکردن
که جدائی کند سر از گردن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۱۰ - حکایت حاج واعظ قزوینی
خورده تیرش به شانه وگردن
باز سرگرم جان بدر بردن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
سر ز سر عدو درآوردن
رازشان جمله منکشف کردن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
پشت هر سرقتی پی افشردن
از عمل پی به عاملش بردن
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد
شهرها را به نظم آوردن
خلق را رو به تربیت بردن