گنجور

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۴۸ - حکایت محمود غزنوی

 

وان که را هست احمد ابدال

چه تفاخر به اشرف محتال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

خود گرفتم که مال باشد و حال

چه کنم با گروه اهل و عیال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۰ - داستان مسافرت به یزد

 

در صفاهان ز فرط رنج و ملال

همه از یاد من برفت امسال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۳ - سیل در اصفهان

 

از دو سو بسته شد طریق مجال

راه باغ ز رشک و طاق کمال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۵۴ - آخر سال

 

سال پارینه هم در اول سال

قرض من بود شش هزار ربال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۰ - حکایت اشرف خر

 

در درازای ده دوازده سال

گنج‌ها آکنید از زر و مال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۳ - در عقل و علم

 

اهل کشور به مدت دو سه بال

می‌روند آن‌چنان به راه ضلال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۴ - حکایت گراز

 

خوک نادان به عادت جهال

شده سرخوش به نغمهٔ قوال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۶ - تمثیل

 

گفت کم گوی از حرام و حلال

کار جانست‌، نیست فرصت قال

ملک‌الشعرا بهار
 

ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » کارنامهٔ زندان » بخش ۷۹ - در ریاست سرپاس مختاری

 

گرچه اینجا هم از طریق مثال

یادم آمد شراب پارین سال

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲۸
۲۹
۳۰
sunny dark_mode