مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۷ - مدح ابوالفضایل
خواهد از شاه تا قمار کند
ببرد سیم و در کنار کند

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام
تا بدو دینت آشکار کند
لشکر کفر تار و مار کند

سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲ - اندر بدایت پادشاهی بهرامشاه
هرکه دریا ز تف غبار کند
ماهی از تابه کی شکار کند

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵
گر وفا با جمال یار کند
حلقه در گوش روزگار کند
ماه دست از جمال بفشاند
گر بر این پای استوار کند
نازها میکند جفا آمیز
[...]

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶ - در شکایت از زندان
غصه بر هر دلی که کار کند
آب چشم آتشین نثار کند
هر که در طالعش قران افتاد
سایهٔ او از او کنار کند
روزگارم وفا کند هیهات
[...]

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۶ - ستایش سخن و حکمت و اندرز
خواجه چین که نافهبار کند
مشک را ز انگژه حصار کند

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱۳ - دیدن بهرام صورت هفت پیکر را در خورنق
در مدارای مرد کار کند
هرچه او را امیدوار کند

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۵ - صفت بزم بهرام در زمستان و ساختن هفت گنبد
گر برین گفته شاه کار کند
خویشتن را بزرگوار کند

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
بختم از یاری تو کار کند
یاری بخت بختیار کند

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۷ - داستان عشق و گنده پیر و سگ گریان
هر کرا عشق اختیار کند
بیقراری بر او قرار کند
نه عجب گر ز شعبده هوست
چشمم از آرزو چهار کند
انتظارم مده که آتش و آب
[...]

کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له
ای بزرگی که دست تریبتت
پای اقبال استوار کند
سایۀ مهر و مایۀ کینت
ماه را فربه و نزار کند
خواجۀ چرخ با همه شهرت
[...]

سعدالدین وراوینی » مرزباننامه » باب دوم » داستان غلام بازرگان
چون پلنگی شکار خواهد کرد
قامتِ خویشتن نزار کند
پیشِ دانا زبانِ شدّت دی
قصّه راحتِ بهار کند

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۸۵
هر که بهر تو انتظار کند
بخت و اقبال را شکار کند
بهر باران چو کشت منتظر است
سینه را سبز و لاله زار کند
بهر خورشید کان چو منتظر است
[...]

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۷
یار باید که هر چه یار کند
بر مراد خود اختیار کند
زینهار از کسی که در غم دوست
پیش بیگانه زینهار کند
بار یاران بکش که دامن گل
[...]

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۳
هر که دل با غم تو یار کند
تیغ را بر سر اختیار کند
هر کسی را محل کجا که قدم
در ره عشق استوار کند
چون تو برقع برافگنی، ایام
[...]

اوحدی » جام جم » بخش ۲۲ - دور اول در مبدا آفرینش
گر چه هر یک چنین مدار کند
چون به وحدت رسید، فرار کند
