گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۴

 

خواجه را کنج اگر درست زر است

سخن ما از او درست تر است

خواجه را باد گنج زر که مرا

از قناعت هزار گنج زر است

قسم خواجه مال و از ما علم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۵

 

گفت زاهد ز عمر و عمار است

قول شاهد ز خمر و خمار است

گوش این بر نوای تسبیح است

گوش آن بر صدای مزمار است

تا نگوئی کزین دو راه کدام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۶

 

عمرت ایخواجه گرچه بر گذر است

نیک بشمر که چون درست زر است

گر درست زرت عزیز بود

بخدا عمر از آن عزیزتر است

خواجه چون سیم و زر شمار کند

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۹

 

باده سر جوش و جام لب بلب است

نفس آخرین عمر شب است

ساقی ماهروی مشکین موی

آتشین خوی و آتشین سلب است

قصب سرخ بر حریر تنش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۱

 

باغ چون مسند سلیمان شد

سبزه چون خط سبز جانان شد

برد اطراف بود درد شجر

از نسیم بهار درمان شد

نفحه باد روح حیوانی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۳

 

هر که را دانش و کنش شد یار

گردد از عمر خویش برخوردار

دانش بی کنش پیمبر گفت

چون درختی است کش نباشد بار

دانش بی کنش ندارد سود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۴

 

سخن از گردش قضا و قدر

تا بچند ای حکیم دانشور

غیر شخص من و تو کیست قضا

غیر ذات من و تو چیست قدر

کردنی هر چه بود کرد خدا

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

نیمه از خاک و نیمه از فلکم

نیمه از دیو و نیمه از ملکم

نیمه از روم رفته تا صقلاب

نیمه از چین گرفته تا اتکم

صورتی مختصر نهفته دراو

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۰

 

میکند وقت را پراکنده

خواجه تا گنج گردد آکنده

میبرد خواجه رنج بی پایان

بهر گنجی که نیست پاینده

میکند بخت او بر او گریه

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۲

 

وقت تو است ای پسر که کار کنی

کار را سخت و استوار کنی

با تن چست و با قوای درست

روز و شب نغنوی و کار کنی

این گرانمایه وقت را زینهار

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

ای پسر گر کنی مرا پسری

بندگی کن بمردم هنری

بیهنر چون درخت خار آور

با هنر چون درخت باروری

بایدت کند و سوخت در آتش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۲۹ - ترجیع بند

 

ساقی بزم مجلس آرا شد

می گلگون ز خم بمینا شد

نرگس دوست میفروش آمد

لعل دلدار باده پیما شد

می که در شیشه بود پرده نشین

[...]

میرزا حبیب خراسانی