میکند وقت را پراکنده
خواجه تا گنج گردد آکنده
میبرد خواجه رنج بی پایان
بهر گنجی که نیست پاینده
میکند بخت او بر او گریه
میزند وقت او بر او خنده
تا بود خواجه بنده شهوت
بنده خویشرا بود بنده
میرود روز و شب بخواهش نفس
عقل از این کار گشته شرمنده
خود خر و بندگی کند خر را
خر بدیدی که گشته خر بنده
رفته بی معرفت گذشته عمر
میرود چون گذشته آینده
ما بدانشوری همی نازیم
خواجه از زر و سیم نازنده
گنج او سیم و گنج ما تعلیم
گنج او مرده گنج ما زنده
گنج ما روز و شب بطعنه و طنز
میزند بر بگنج او خنده
ای خوش آن نیکبخت دانشور
که دل از مال و جاه برکنده
نکند بر امید کار جهان
وقت مجموع خود پراکنده
میکند در کمال آسایش
روز را شب ببخت فرخنده
نوشدار صاف باشد و گر درد
پوشد ار نو بود و گر ژنده
نه چو سنبل بود پریشان حال
نه چو نرگس بود سرافکنده
بلکه مانند راد سرو بلند
در همه حال سبز و بالنده
در خموشی بسان بحر عمیق
در سخن همچو ابر بارنده
بندگی کرده خواجه خود را
خواجگان گشته بر درش بنده
رخ فروزنده آفتاب صفت
نیز دل همچو رخ فروزنده
لب فزاینده چشمه دانش
نیز جان همچو لب فزاینده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تضاد میان ثروت مادی و دانش است. شاعر به نقد کسانی میپردازد که تمام عمر خود را در جمعآوری مال و ثروت میگذرانند، اما در نهایت به هیچ نتیجهای نمیرسند. او تأکید میکند که گنج واقعی در علم و دانش است، نه در زر و سیم. همچنین، به اهمیت آسایش روحی و عاقلانه زندگی کردن اشاره میکند و خواهان آن است که افراد با دل کندن از مال و جاه، به سوی دانش و رشد روحی بروند. در نهایت، شاعر به ویژگیهای افرادی که به دانش و آگاهی اهتمام میورزند، اشاره کرده و آنها را افرادی با دل روشن و روح بالنده توصیف میکند.
هوش مصنوعی: قدرتمند، زمان را به طور مؤثر و منظم مصرف میکند تا بتواند در آینده از آن بهرهمند شده و به ثروت و داراییهای بیشتری دست یابد.
هوش مصنوعی: آدمی برای به دست آوردن ثروتی که ماندگار نیست، زحمت فراوانی را تحمل میکند.
هوش مصنوعی: سرنوشت او بر او اشک میریزد و زمانش بر او میخندد.
هوش مصنوعی: هر زمان که آقا وجود داشته باشد، بندگان هم به خواهشها و تمایلات خود وابسته خواهند بود.
هوش مصنوعی: روز و شب به خاطر خواستههای نفس میگذرد و عقل از این وضعیت شرمنده و خجالتزده شده است.
هوش مصنوعی: خر، خودش را به کار میگیرد و در حالت بندگی قرار میگیرد. آیا تو ندیدی که خر، چگونه به بنده و خدمتکار تبدیل شده است؟
هوش مصنوعی: فرد بیوفا و بیمعرفت میرود و در حال گذر است، مانند گذشتهای که دیگر برنمیگردد و آیندهای که هنوز نیامده است.
هوش مصنوعی: ما به زیبایی و هوش خود افتخار میکنیم، حال آنکه دیگران به زر و سیم خود میبالند.
هوش مصنوعی: ثروت او در سکه و پول است، اما ثروت ما در آموزش و دانش. در حالی که ثروت او از بین رفته و بی ارزش است، ثروت ما زنده و پاینده است.
هوش مصنوعی: ثروت ما به طور مداوم به وسیله کنایه و شوخی بر ثروت او میخندد.
هوش مصنوعی: خوش به حال کسی که باهوش و دانشمند است و دلبسته مال و مقام نیست.
هوش مصنوعی: در پی امیدهای خود نباش، زیرا که دنیا با مشکلات و ناپایداریها در هم آمیخته است و وقت گرانبهای تو را به بیهودگی میسپارد.
هوش مصنوعی: به راحتی و بدون هیچ دغدغهای، روز را به شب تبدیل میکند و زندگی خوشبختی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: نوشدار باید کاملاً خالص و شفاف باشد، حتی اگر بر اثر درد پنهان باشد. چه نو باشد و چه کهنه، تفاوتی ندارد.
هوش مصنوعی: این دو بیتی بیانگر حالتی از آرامش و وقار است. شخصی که در اینجا توصیف شده، نه در حالتی بیقرار و آشفته مانند سنبل است و نه در حالتی غمگین و افسرده چون نرگس. او در یک وضعیت متعادل و با بزرگواری قرار دارد.
هوش مصنوعی: هرگز ناامید نشوید و همیشه مثل یک درخت سرو بلند و سرسبز باقی بمانید و در زندگی به رشد و بالندگی ادامه دهید.
هوش مصنوعی: در سکوت مانند دریای عمیق و در گفتگو همچون ابر بارانزا هستی.
هوش مصنوعی: بندهگان درگاه خداوند، به خاطر بندگی و خدمت به او، خود تبدیل به بزرگوارانی میشوند که دیگران آنها را میشناسند و به احترام مینوازند.
هوش مصنوعی: چهره درخشان و جذاب مانند آفتاب، دل انسان نیز همانند آن چهره روشن و درخشان است.
هوش مصنوعی: زبان سرشار از دانش مانند چشمهای است که پر از آب و سرزندگی است، و جان انسان نیز همچون آن زبان، میتواند سرشار و زنده باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تیغ قهرت چو به وقت اندر دست
رویت از پس چو مهر تابنده
بانگ به وقت چو نفخ صور شده ست
که چو بشنیدمش شدم زنده
مرده دل گشتی و پراکنده
کوش تا جمع باشی و زنده
عاشقم بر نجیبک منده
آن اجل غمزه امل خنده
آنکه عاشق کشد بغمزه و ناز
کند از خنده مرده را زنده
آن بت شوخدیده کز رخ اوست
[...]
او در آن لعبتان شکر خنده
وانهمه پیش او پرستنده
ای دل و جان بیاد تو زنده
همه فانی تو حیّ پاینده
ای ز نعت صفات لم یزلت
فکر انسان سپر بیفکنده
اعتقادات اهل باطل را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.