جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - شکایت از روزگار
دلم از بار غم خراب شد است
رخم از خون دل خضاب شداست
دیده پالونه سرشک آمد
طبع پیمانه عذاب شد است
وه که جانم شکار غم گشتست
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ملک اعظم حسام الدین اسپهبد مازندران
گر کسی فیض جان همی بخشد
شاه گیتی ستان همی بخشد
شاه غازی سپهبد اعظم
کاشکار و نهان همی بخشد
چرخ مرادی حسام دولت و دین
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح فخرالموک برادر پادشاه
تا جهانست شاه صفدر باد
تخت او با فلک برابر باد
آستانش که کعبه کرمست
از لب سرکشان مجدر باد
شاه فخرالموک دولت بخش
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۸ - در مدح صدر اجل شرف الدین علی
جانم از جام می شکر یابد
گر لب لعل آن پسر یابد
چرخ باروی همچو خورشیدش
حلقه مه برون در یابد
در رخش تیز اگر نگاه کنی
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۰ - در مدح قوام الدین
باز خورشید قصد بالا کرد
باز آثار خوب مبدا کرد
ماه منجوق گل پدید آورد
علم نو بهار پیدا کرد
ساحت باغ کرد چون فردوس
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - درمدح امام اجل عزالاسلام معین الدین حسین
باز خورشید چرخ رخشان شد
باز کار جهان بسامان شد
چشم اسلام باز روشن گشت
لب امید باز خندان شد
روز تاریک گشته روشن گشت
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح معین الدین حسین هنگام ادای حج
شیرمردان چو عزم کار کنند
کار ازین گونه استوار کنند
آبخور زاتش سموم آرند
خوابگه در دهان مار کنند
پیش تیر بلا سپر گردند
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵۶ - در مدح رکن الدین مسعود
حبذا ای نسیم جان پرور
وی مبارک پی خجسته ا ثر
ای زفر تو خاک دیبا پوش
وی زدست تو آب جوشنگر
ای نه نساج و حله باف چمن
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - در مدح اقصی القضاه رکن الدین
ای بانصاف خواجه آفاق
وی بتحقیق از بزرگان طاق
عدل تو دیو ظلم را لاحول
جود تو زهر فقر را تریاق
ملکی در جهان شرع رسول
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - در شکایت از روزگار
منم آنکس که عقل را جانم
منم آنکس که روح را مانم
دعوی فضل را چو معنایم
معنی عقل را چو برهانم
گلشن روح را چو صد برگم
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۴ - قصیده
ای بحق پادشاه روی زمین
وی بتو تازه گشته دولت و دین
ای ز آواز کوس نصرت تو
مانده در گوش روزگار طنین
سکه از فر تست با رونق
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۱ - در مدح امیر شهاب الدین خالص رحمه الله
ای بتو چشم مملکت روشن
وی بتو جان مکرمت گلشن
میر عادل شهاب دین خالص
افتخار ملوک و فخر زمن
ای ز نه شوی چار مادر کون
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - در مدح حسام الدوله والدین اسپهبد ملک مازندران
ای ملوک جهان مسخر تو
آدمی زاد جمله لشگر تو
شاه غازی حسام دولت و دین
که فلک بر نتابد افسر تو
چشم ایام سوی درگه تست
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶ - نکوهش فرستنده شراب بد
ای کریمی که دام منت را
کرم و بخشش تو دانه ماست
بهمه وقت چون فرو مانیم
کف زربار تو خزانه ماست
گر بخدمت همیرود تقصیر
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۷ - اشتیاق بلقای دوست
بخدای قدیم و قادر و حی
که جز او حی جاودانی نیست
که مرا بی لقای مخدومان
هیچ حظی زرندگانی نیست
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸ - نیز هم
بخدائی که هر که بنده اوست
در دو عالم حقیقت آزادست
کاصفهان بی حضور مخدومان
اصفهان نیست وحشت آبادست
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰ - ذم عجب و کبر
با چنین کوتهی و مختصری
از تو این کبر و عجب بوالعجبیست
وجبی نیستی و پنداری
کز سرت تا بآسمان وجبیست
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۱ - تواضع
بر چو من بنده گر قیامی کرد
آنکه مطلق جهان مستوفاست
من بدین مکرمت بزرگ شدم
وز بلندی قدر او بنکاست
نکته دیگرست اینجا خرد
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲ - تکذیب حاسدان
بخدائی که رازهای ضمیر
پیش علمش برهنه و فاشست
لطف او را درین نشیمن خاک
آب زراد و باد فراشست
کانچه گفتند حاسدان بغرض
[...]
جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۳ - شوق حضور
بخدائی که علم واسع او
پاک از هر چه شبهتی و شکیست
که مرا بی حضور خدمت تو
زندگانی و مرگ هر دو یکیست