جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۷ - موی سپید
موی سپید چیست ندانی زبان مرگ
زیرا که هر که دید ز خود ناامید شد
دی از زبان حال همیگفت با دلم
چیزی که جان ز ترس چو از باد بید شد
گفتا که برگ مرگ بساز ارنخفته
[...]
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۴ - داستان خرس و بوزنه و درخت انجیر
حسد آنجا که آتش افزود
خرمن عقل و عافیت سوزد
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۲۴ - داستان خرس و بوزنه و درخت انجیر
حسد آنجا که آتش افزود
خرمن عقل و عافیت سوزد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳۳
مرگ ما هست عروسی ابد
سِر آن چیست هو الله احد
شمس تفریق شد از روزنهها
بسته شد روزنهها رفت عدد
آن عددها که در انگور بود
[...]
جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱
انماالله اله واحد
و هو الغایب و هو الشاهد
می کند در همه اضداد ظهور
نیست با هیچ یک از اشیا ضد
سر وحدت به بطونش راجع
[...]
جامی » دیوان اشعار » خاتمة الحیات » اشعار پراکنده » شمارهٔ ۱
نیست در راه صداقت چپ و راست
نیست در دین صداقت کم و کاست
نقطه ای گر ز صداقت پاشد
آن صد آفت نه صداقت باشد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴ - در ترشیح اصل این شجره به رشحه توحید و توشیح صدر این مخدره به وشاح تحمید و فی مناجات
انما الله اله واحد
فهو المنعم و هوالحامد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۹ - عقد چهارم در استدلال به ظهور آثار وجود آفریدگار سبحانه ما اعز شأنه و ما اجلی برهانه
عین ممکن به براهین خرد
نتواند که شود هست به خود
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۷ - عقد دهم در کشف سر ورع که کاسر سورت حرص و طمع است و کاشف ظلمت اهوا و بدع
خاطر از وسوسه صافی کردند
در ورع موی شکافی کردد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۳ - عقد بیست و دوم در قرب که عبارت است از استغراق وجود سالک در عین جمع به غیبت از همه چیز تا غایتی که از صفت قرب نیز
شعله در رشته جان اندازد
شمع سان از تف آن بگدازند
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۰ - عقد سی و یکم در بعض دیگر از فضایل نوع انسان چون حلم و مدارا و عفو و احسان
چون ستوران حرون چند ز حد
می بری زخم به دندان و لگد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۸ - عقد سی و هفتم در دلالت رعایا چه غایب و چه حاضر به حق شناسی و شکرگزاری سلاطین چه عادل و چه جابر
تیغ او گر به میان سد نشود
کید یأجوج فتن رد نشد
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۴ - عقد سی و نهم در نصیحت نفس خود که از همه گرفتارتر است و به نصیحت سزاوارتر
گه شوی سوی مقاصد قاصد
باشی آن را به قصاید صاید
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش پنجم - قسمت اول
قبله ی عشق یکی باشد و بس
بدان که انس و خوف و شوق از آثار محبت است. جز آن که این آثار برحسب نظرگاه عاشق و غلبه ی حالی که در اوست، تفاوت پذیرد.
شیخ بهایی » کشکول » دفتر سوم » بخش چهارم - قسمت دوم
چشمی داری و عالمی در نظر است
دیگر چه معلم، چه کتابت باید
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت اول
زان به مجلس زبان چه بگشاید
سخنش جمله قالبی آمد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۱۴۵ - محمد مازندرانی قُدِّسَ سِرُّهُ
آنکه این گریهٔ من در غم اوست
گریه را آب روان پندارد
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
با همه خلقِ جهان گرچه از آن
بیشتر گمره و کمتر به رهند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۵ - سنائی غزنوی قُدِّسَ سِرُّه
آن چنان زی که چو میری برهی
نه چنان زی که چو میری برهند
ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲ - داستان کفش ابوالقاسم طنبوری بغدادی
راه تنبوشه مبرز شده سد
صد مقنی نتوان کردن رد