جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۲ - عقد پانزدهم در خوف که طریق احتیاط ورزیدن است و بر نعمت امنیت و انبساط لرزیدن
گر غرور تو به کاخ است و سرای
خوشی منزل و آرایش جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۳ - حکایت آن حاجی غریب با آن جنی مهیب
راحله پای بیابان پیمای
قافله دیو و دد جان فرسای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۳ - حکایت آن حاجی غریب با آن جنی مهیب
لیک ترسد چو نترسد ز خدای
هر وقت از همه کس در همه جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۵ - عقد شانزدهم در رجا که به روایح وصال زیستن است و به لوایح جمال نگریستن
نه بر این نقطه درین دایره پای
گرد این نقطه چو پرگار برآی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۲ - حکایت آن بنده گنهکار که چون دولت عفوش دست داد بر آن نیستاد و پای در میدان طلب رضا نهاد
بس ادب ورز که از لغزش پای
مرکز بی ادبی سازد جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۵ - حکایت آن پیر خمیده پشت که در طریق محبت قالب راست بر زمین ننهاد و به سبب کجروی خود از نظر معشوق راست بین افتاد
نظر لطف به حالم بگشای
رنگ اندوه ز جانم بزدای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۷ - عقد بیستم در شوق که کمندیست برازنده کنگره وصال و زمامیست رساننده به سر منزل اتصال
صدق باید که بود شوق فزای
تا به مقصود شود راهنمای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۲ - مناجات در طلب آتش غیرت افروختن و موانع مقام قرب سوختن
ای ز غیرت رقم غیر زدای
زین صقیل آینه غیر نمای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۷ - حکایت یوسف و زلیخا که پرده پوشی زلیخا پرده گشای دیده یوسف آمد تا حق را ناظر خود یافت و از نظر زلیخا روی بتافت
ناگهان جست زلیخا از جای
از سر تخت طرب پرده ربای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۲ - عقد بیست و پنجم در فتوت که بار خود از گردن خلق نهادن است و زیر بار خلق ایستادن
ور سوی داوریت افتد رای
به که با خود کنی از بهر خدای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۶ - حکایت کعبه روی که به سبب راستی از کید ناراستی برست و آن ناراست به برکت راستی وی به راستان پیوست
شد عصا در کف و نعلین به پای
در ره کعبه بیابان پیمای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۸۸ - عقد بیست و هفتم در اخلاص که پای همت بر سر هوا نهادن است و گردن ارادت از ربقه ریا گشادن
ور خدا خواندت از سر کن پای
بر هوا پا نه و در راه درآی
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۳ - مناجات در انتقال از جود به قناعت
پرده ظلمت ما را بگشای
صفوت گوهر ما را بنمای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹۸ - حکایت پیر آزاده با جوان محتشم زاده
این روش نیست چو خوش پیش خدای
بازکش زین روش ناخوش پای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۰ - عقد سی و یکم در بعض دیگر از فضایل نوع انسان چون حلم و مدارا و عفو و احسان
هر چه کردی نپسندید خدای
که خلد نشتر خاریت به پای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۳ - عقد سی و دوم در طلاقت وجه و مزاح که چین انقباض در جبین نینداختن است و به زبان انبساط سخنان شیرین پرداختن
گر نه آسودگیت رنج زدای
شود از رنج در افتی از پای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۹ - عقد سی و چهارم در سماع که از خود گذشتن است و آستین بر خلق افشاندن نه گرد خود گشتن و از خدای بازماندن
سر برآور که درین پرده سرای
می رسد بانگ سرود از همه جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۹ - عقد سی و چهارم در سماع که از خود گذشتن است و آستین بر خلق افشاندن نه گرد خود گشتن و از خدای بازماندن
هر چه بند است بکش از وی پای
هر چه حشو است تهی کن زان جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۰ - حکایت صوفی و اعرابی که غلام وی به حسن حدی شتران وی را هلاک کرده بود
در غل و بند ز گردن تا پای
قدرتش نی که بجنبد از جای
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۲ - عقد سی و پنجم در دولتخواهی سلاطین که عدل ایشان سرمایه آبادانی است و ظلم ایشان پیرایه ویرانی
منصب خسرویت داده خدای
کاوری قاعده عدل بجای