جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶ - تخم درود در زمین معذرت کاشتن و خوشه مغفرت درودن و توشه آخرت برداشتن
روشن است این بر هر فرزانه
که ز هم زاد درخت و دانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷ - چهره شاهد سخن به زیور خطاب آراستن و مهر ختم بر سعادت از خاتم نبوت خواستن
چند از سنبل تو بیگانه
دل به صد شاخ نشیند شانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۲ - عقد پنجم در بیان یکتایی و برهان بی همتایی حق سبحانه که در بیان و برهان همه زبان آوران یکسانند و همه بی زبانان یکزبان
طبع را بند خرد بر پا نه
پای اندیشه درین غوغا نه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۸ - عقد هفتم در شرح تصوف که بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلف
شانه بفکن چو نیی مردانه
که به این دست جدا از شانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۲۸ - عقد هفتم در شرح تصوف که بستن دست تصرف است و رستن از قید تکلف
گیرد اندر دل پاکش خانه
نکند احساس که هست آن یا نه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۳۹ - مناجات در اشارت به آنکه حقیقت ورع اعراض است از ماسوی الله و طلب تحقیق به مقام زهد
هر که از غیر تو شد بیگانه
ورع اینست و دگر افسانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۵ - عقد شانزدهم در رجا که به روایح وصال زیستن است و به لوایح جمال نگریستن
چون به بیگانه شود همخانه
آشنا را نکند بیگانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۵۶ - حکایت عتاب کردن حق سبحانه خلیل را علیه الصلوة والسلام و رسیدن آن پیر آتش پرست به دولت اسلام
پیری از نور هدی بیگانه
چهره پر دود ز آتشخانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۶۱ - عقد هژدهم در رضا که گره کراهت از دل گشادن است و تلخی ها را چاشنی شیرین دادن
بر سرت اره پر دندانه
گر رسد فرق مکن از شانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۴ - حکایت سؤال و جواب ذوالنون با آن عاشق مفتون
گفتمش یار تو ای فرزانه
با تو همواره بود همخانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰۷ - حکایت آن زاغ و کبوتر که به مناسبت لنگی همپای یکدیگر شده بودند
بس دو خویش به نسب همخانه
که نشینند ز هم بیگانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۳ - حکایت معموری مملکت نوشیروان که جغد از بی خرابگی خراب بود و ویرانه چون گنج نایاب
کاورندش سوی داروخانه
کهنه خشتی ز یکی ویرانه
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۲۲ - حکایت امیرالمؤمنین حسن رضی الله عنه با آن جوان منزوی
باز گفتا که درین کاشانه
مر تو را چیست متاع خانه
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۴۲ - جامی جامی
گفتمش یار تو ای فرزانه
با تو همواره بود هم خانه
ملکالشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۵۹ - در تهدید و تقاضا
ای فلکرتبه شریفالسلطان
که نظیرت به جهان پیدا نه
شمس و این نور و تجلی باشد
شمع ایوان تو را پروانه
چرخ با این همه رفعت گردد
[...]
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۶ - تنبلی عاقبتش حمالی است
بود سنجر ننر و دردانه
باعث زحمت اهل خانه