گنجور

وحشی بافقی » گزیدهٔ اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در ستایش میرمیران

 

ساقیا روز نشاط آمد و شد دور به کام

می‌رود روز ز بالای تو می ریز به جام

در قدح ریز از آن لعلی خورشید فروغ

که به یاقوت دهد پرتو اورنگ به وام

دلفریبی که در آیند روانی به سجود

[...]

وحشی بافقی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مذمت ابنای روزگار و مدحت امام همام حضرت موسی کاظم «ع »

 

نیست با دوستی خلق جهان هیچ دوام

در نمک خوارگی ابنای زمانند چو کام

چشم سختند، چو آیینه پی دیدن عیب

نرم چشمند ولیکن همگی چون بادام

مهرشان را چو بجویند، پر است از کینه

[...]

واعظ قزوینی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶۳

 

مدتی شد که نیاورد کسی از تو پیام

روزگاری‌ست به من ساخته ای ترک سلام

تا کی ای عربده‌جو صبح مرا داری شام

بر دل سوخته‌ام رحم کن ای ماه تمام

سیدای نسفی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

آخر این روز بشب میرسد این صبح بشام

عاقل آنست که خاطر ننهد بر ایام

سخت شد کار و دریغا که هوسها همه سست

سوخت جان از غم و آوخ که طعمها همه خام

ره بپایان شد و دردا که ندانیم هنوز

[...]

نشاط اصفهانی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مراثی و نوحه‌ها » شمارهٔ ۳۵

 

چند پوئی به غلط از در اعزاز لئام

راه ایذای کرام

یغمای جندقی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست

هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام

زلفِ دلدار چو زنار همی فرماید

برو ای شیخ که شد بر تنِ ما خرقه حرام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۰ - مظفر کرمانی قُدِّسَ سِرُّه

 

بر در میکد ه رندان قلندر ماییم

که ستانیم و دهیم افسر شاهان عظام

قطب وقتیم و به عبدیت ما مشغولند

همه اوتاد عظام و همه ابدال کرام

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی

 

آخر این روز به شب می‌رسد این صبح به شام

عاقل آنست که خاطر ننهد بر ایام

ره به پایان شد و دردا که ندانیم هنوز

به کجا می‌رود این اشتر بگسسته زمام

آخر این تیشه به بن آید و این شیشه به سنگ

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۵۹ - نشاط اصفهانی

 

آخر این روز به شب می‌رسد این صبح به شام

عاقل آنست که خاطر ننهد بر ایام

رضاقلی خان هدایت
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - تضمین با غزل خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی (رحمه الله علیه)

 

ساقی دهر به دوران من دردآشام

جام می خون دل و دیده همی ریخت به جام

صبح امید مرا کرده فلک تیره چو شام

هر کسی روزبهی می‌طلبد از ایام

بلند اقبال
 

نیر تبریزی » لآلی منظومه » بخش ۱۳ - زبان حال از قول جناب سکینه علیها سلام بذوالجناح

 

ای همایون فرس پادشه سدره مقام

که چراگاه بهشت است ترا جای خرام

نه رکابی ز تو برجاست نه زین و نه لگام

مگر ای پیک سبک پا بسر شاه انام

نیر تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۶ - وله

 

سلطنت تا بکمان یافت زسر تیپ سهام

چرخ میدان سپه آمد و مریخ غلام

پس ازین لشکر شه تاج برد از خورشید

بعد از این جیش ملک باج ستد از بهرام

تیر بهرام خورد خاک ازین پس در کیش

[...]

جیحون یزدی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۹۵ - مشعل افروخته

 

دختر شیر خدا کرد چو در شام مقام

صبح شد در نظرش تیره تر از ظلمت شام

آه و افسوس از آن دم که یزید از ره کین

خواند آن مشعل افروخته در مجلس عام

سر شرمندگی از فرط حیا داشت بزیر

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۱۳ - مهر درخشنده

 

دست بر سینه بر مادر خود کرد قیام

غنچهٔ لب بگشود و به ادب کرد سلام

ترکی شیرازی
 

صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۳۲ - خطبه حضرت سید سجاد(ع) در شام خراب

 

کرد در شام چو جا عترت سلطان انام

بسکه دیدند جفا و ستم از مردم شام

روزشان شد به نظر تیره تر از شام ظلام

تا یکی روز یزید دغل نافرجام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۳ - و برای او همچنین

 

نوعروسا بنگر پیک اجل بر کف جام

دارد و می‌دهدم از بر جانان پیغام

توهم آماده تاراج شو و رفتن شام

درد هجر است سزای دل و جانم که مدام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - در بیان اذان گفتن بلال

 

طاقتش طاق شد از گردش دور ایام

کرد هجرت ز مدینه به سوی کشور شام

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۵ - در بیان اذان گفتن بلال

 

جمع گشتند یهودان سیه‌دل به تمام

پی آزار حریم نبوی از سر بام

صامت بروجردی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode