دختر شیر خدا کرد چو در شام مقام
صبح شد در نظرش تیره تر از ظلمت شام
آه و افسوس از آن دم که یزید از ره کین
خواند آن مشعل افروخته در مجلس عام
سر شرمندگی از فرط حیا داشت بزیر
نه مجال سخنش بود و، نه یارای کلام
دختر سبط نبی را به کنیزی خواندند
آنکه جبریل، بدی خام جدش چو غلام
جای در طشت طلا داد سر شه، چو یزید
چوب دردستی و، در دست دگربودش جام
زیر لب زینب غمدیده به گفتا که یزید
مکن آغاز به کاری که ندارد فرجام
این سر کیست؟ که از ظلم تو شد غرق به خون
جای در طشت زرش داده ای ای نسل حرام
این سری را که زنی چوب، تو هر دم به لبش
لب او بوسه گه ختم رسل بود مدام
نه حرامی که خدا گفته نموده است حلال
نه حلالی که نبی گفته نموده است حرام
از چه هر لحظه زنی بر لبر و دندانش چوب
جرم او چیست، گناهش چه و تقصیر کدام؟
به خدا صاحب این سر، پسر شیر خداست
جد او احمد و زهرای بتول او را مام
صاحب این سر دور از تن بی غسل و کفن
قره العین رسول است و حسین او را نام
«ترکی» آن دل که نسوزد به غریبی حسین
دل مخوانش که بود سخت تر از سنگ رخام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، دختر حسین، زینب، در مجلس یزید، حاکم ستمگر، حاضر میشود و از ظلم و بیرحمی او نسبت به سر برادرش حسین محزون است. او مشاهده میکند که سر حسین را در طشت طلا قرار دادهاند و یزید با بیاحترامی در حال توهین است. زینب با صدای آرام به یزید هشدار میدهد که این ظلم عاقبتی نخواهد داشت و از او سؤالاتی میپرسد دربارهی گناه حسین و چگونگی این مصیبت. او تأکید میکند که سر حسین، پسر شیر خدا و نواده پیامبر اسلام است و هیچگونه حرامی در کار او نیست. در نهایت، زینب از یزید میخواهد که بر احترامی که باید برای حسین قائل باشد، بیفزاید و به غریبی برادرش اشاره میکند و میگوید دل او به شدت مجروح است.
هوش مصنوعی: دختر شیر خدا وقتی به شام رسید، صبح را در نظرش تاریکتر از شب تیره دید.
هوش مصنوعی: ای کاش آن روز را نمیدیدیم که یزید به قصد انتقام، آن مشعل درخشان را در مجلس عمومی بهدست گرفت.
هوش مصنوعی: بز به خاطر شرم و حیا نمیتوانست صحبت کند و نه فرصتی برای او فراهم بود تا چیزی بگوید.
هوش مصنوعی: این شعر به این موضوع اشاره دارد که دختر پیامبر اسلام (علیهالسلام) را به عنوان کنیز به حساب آوردند، حال آنکه جبرئیل (فرشته) بدی را بر جد او (پیامبر) به عنوان خدمتکار معرفی کرده بود. بدین ترتیب، شاعر انتقاد میکند از نادیده گرفتن مقام والای دختر پیامبر و تضعیف جایگاه او نسبت به دیگران.
هوش مصنوعی: سر شاه در طشت طلا قرار گرفت و یزید چوبی در دست داشت، در حالی که در دست دیگرش جامی بود.
هوش مصنوعی: زینب، داغدیده و غمگین، به آرامی گفت که ای یزید، از شروع کاری که پایانی ندارد، خودداری کن.
هوش مصنوعی: این سر کیست که به خاطر ظلم تو خونی شده و در ظرف طلا قرار دادهای، ای نسل حرام؟
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و عشق اشاره دارد. میتواند به معنای این باشد که وقتی کسی در حال نوازش معشوق خود است، هر بار که لب او به لبش نزدیک میشود، آن لحظه به یادآورنده پیوند عمیق و دائمی میان آنها است. احساساتی از قبیل عشق، محبت و نزدیکی در این تصویر احساس میشود.
هوش مصنوعی: نه چیزی که خدا گفته ممنوع است، مجاز شمرده شده و نه چیزی که پیامبر گفته است، حرام است.
هوش مصنوعی: چرا هر لحظه بر لب و دندانش بیدلیل ضربه میزنی؟ او چه گناهی دارد، چه خطایی کرده و تقصیرش چیست؟
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که به خدا سوگند، صاحب این سر (یعنی کسی که این مقام را دارد) پسر شیر خداست، و جد او (نیا) پیامبر احمد و مادرش زهرای بتول (فاطمه الزهرا) است. به طور کلی اشاره به عظمت و افتخار نسب و نسبنامه یکی از شخصیتهای مهم دارد.
هوش مصنوعی: صاحب این سر که از بدن دور است، بدون غسل و کفن، محبوب رسول الله است و حسین نام اوست.
هوش مصنوعی: اگر دلی به خاطر غم و غربت حسین نسوزد، نمیتوان آن را دل نامید؛ زیرا این دل از سنگ سختتر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به رکوع آر صراحی را در قبلهٔ جام
چون فرو ناله شود، باز درآور به قیام
از سجودش به تشهد بر و آنگه به سلام
زو سلامی و درودی ز تو بر جمع کرام
هست زلف و دهن و قد تو ای سیم اندام
جیم و میم و الف و قامت من هست چو لام
من یکی ام ز جمال تو مرا دور مکن
که جمالت نبود بی من بیچاره تمام
زلف مشکین تو دامی است پر از حلقه و بند
[...]
شاه برهان نسب آنست امام بن امام
خسرو شرع ملک زاده حسام بن حسام
آن حسام بن حسامی که حسام نظرش
هرگز از خصم بالزام نشد باز نیام
به حسامی ز نیام آخته شد زنده به مرگ
[...]
مرحبا نو شدن و آمدن عید صیام
حبذا واسطهٔ عقد شهور و ایام
خرم و فرخ و میمون و مبارک بادا
بر خداوند من آن صدر کرم فخر کرام
مجد دین بوالحسن عمرانی آنکه به جود
[...]
ای ترا گشته کرم ذاتی و احسان لازم
بی مقولات تو منطق ندهد داد کلام
جنس آن فصل که می رفت به هر نوع که هست
اگر از خاصه بود آن عرضی باشد عام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.