گنجور

عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک وزیر

 

ساقیا موسم عیش است بده جام شراب

لطف کن بسته لبان را به زلالی دریاب

قدح باده اگر هست به من ده تا من

در سر باده کنم خانهٔ هستی چو حباب

در حساب زر و سیم است و غم داد و ستد

[...]

عبید زاکانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

بیش از این سر ز من بی دل و بیهوش متاب

بی دلی را ز ره لطف و کرامت دریاب

خواب در دیده ی بی خواب خوشم می آید

به خیالی که توان دید خیال تو به خواب

مردم دیده ی ما غرقه به آب غم تست

[...]

جهان ملک خاتون
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱

 

باده ارزان شد و زهاد خرابند و یباب

ساقی، از جام بلورین تو جان را دریاب

می رود عمر براهی که نمی آید باز

این دمی چند که باقیست بمی خانه شتاب

باده ار دل شد و دل جان شد و جان جانان شد

[...]

قاسم انوار
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

 

شب، همه شب به هوای تو چنین مست خراب

بانگ عشق تو بگوشم رسد از چنگ و رباب

نفسی بیش نماندست ز بیمار غمت

آخر، ای یار گرامی، نفسی اندر یاب

ما که سودای تو داریم نگوییم ز زهد

[...]

قاسم انوار
 

اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب

جام می برکف و می گفت خذوا یا احباب

جام جم کی بنظر آرد و لذات دو کون

هرکه یک جرعه بنوشید از آن باده ناب

هرکه از پرده پندار نیامد بیرون

[...]

اسیری لاهیجی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۶

 

نامسلمان پسری خون دلم خورد چو آب

که به مستی دل مرغان حرم کرده کباب

کار بر مرغ دلم در کف طفلی شده است

آن چنان تنگ که گلشن بودش چنگ عقاب

شاهد عشق حریفیست که گر یابد دست

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷

 

نیست امروز شکست دلم از چشم پرآب

دایم این خانه خرابست ازین خانه خراب

رعشهٔ نخل وجودم نگذارد که به چشم

آشیان گرم کند طایر وحشی وش خواب

چو پر آشوب سواری که به شادی نرسید

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - وله ایضا من بدایع افکاره

 

سرورا ادعیه‌ات تا برسانم به نصاب

از دعا هر نفسم نقش جدیدیست بر آب

سپه ادعیه‌ام روی فلک می‌گیرد

تا تو را می‌رسد از روی زمین پا به رکاب

آنچنانست دلم بهر تو از ادعیه گرم

[...]

محتشم کاشانی
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۹ - وله ایضا

 

مردم چشم جهان بین پدر

آن که نادیده جهان رفت به خواب

غنچهٔ باغ جهان شاه علی

طفل نامجرم ایمن ز عذاب

کاندرین باغ ز خوشبوئی او

[...]

محتشم کاشانی
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۸ - در راه مکه مکرمه

 

دل عفاک الله ازین بیش جنون ده به شتاب

طی میقات کن و زود حرم را دریاب

بر در کعبه ذلیلم اثری واحزناه

در ره مکه فقیرم مددی یا اصحاب

وقت احرام شد و طی مراحل باقیست

[...]

نظیری نیشابوری
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۴۴

 

دوش در بزم که بی روی تو خون بود شراب

کرد یاد دهنت شد دهن جام پر آب

بخت در خواب و ازو این همه آزار کشم

وای بر من اگرم بخت نمی بود به خواب

ابوالحسن فراهانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸۹

 

خانه از خویش تهی کن که ز نظاره آب

پرده چشم حباب است همان چشم حباب

راه خوابیده رسانید به منزل خود را

بخت ما نیست که بیدار نگردد از خواب

رهرو عشق نگردد ز ملامت در هم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۰

 

دیده از خط بدیع آب دهید ای احباب

که عجب نقش بدیعی زده دوران بر آب

لب میگون و خط سبز تماشا دارد

بزدایید ز دل زنگ ازین سبزه و آب

دم خط را چو دم صبح غنیمت دانید

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۱

 

نکند باده شب، سوختگان را سیراب

تشنه در خواب شود تشنه تر از خوردن آب

پیش از آن دم که کند خون شفق را شب مشک

همچو خورشید برافروز رخ از باده ناب

در بهاران مشو از باده گلگون غافل

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۸

 

عمر را پاس نفس باز ندارد ز شتاب

نتوان زد به گره آب روان را ز حباب

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹

 

چه خیال است کند مست ترا باده ناب

مستی چشم ترا آب خمارست شراب

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۰

 

روز در جام می آویز که در شب می ناب

همچو آبی است که لب تشنه بنوشد در خواب

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۵

 

رنگ بیدار شدن، گل نکند از بختم

که پدید آمده چون صورت دیبا در خواب

بر نیاید چون ز گل صد آرزوی عندلیب؟

کز وفا، یک ساله راه آمد به کوی عندلیب

طغرای مشهدی
 

مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱

 

گرچه میخانه ناز تو ز خط گشت خراب

می‌جکد از لب لعل تو همان باده ناب

خیز و مشتاق حزین را به دو جامی دریاب

گرچه شد باده حسن تو ز خط پا برکاب

مشتاق اصفهانی
 

خالد نقشبندی » مخمسات » شماره ۳ (مخمس بر غزل مولانا جامی)

 

دلبری از تو و خوبان جهانند حجاب

بحر زخاری و هر چه نه تو مانند حباب

عین انواری و غیر تو بود تاب سراب

نور پاکی و فسانه است حدیث گل و آب

خالد نقشبندی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode