گنجور

 
اسیری لاهیجی

یارم از خانه برون آمد سرمست و خراب

جام می برکف و می گفت خذوا یا احباب

جام جم کی بنظر آرد و لذات دو کون

هرکه یک جرعه بنوشید از آن باده ناب

هرکه از پرده پندار نیامد بیرون

روی آن یار کجا بیند و آن جام شراب

مجلسی بس عجب و عشرت و عیش است و طرب

ساقی و جام می و مطرب و آواز رباب

یار بی پرده بما روی نماید هردم

بخدا یکسر مو نیست مرا هیچ حجاب

گرچه هر ذره بود پرده خورشید رخست

شاهد حسن ترا بین که چو ما هست نقاب

ای که جوئی ز ورق دانش و اسرار یقین

بخدا در دو جهان نیست چو تو هیچ کتاب

طالع سعد کجا دولت بیدار کجاست

تا شبی طلعت چون ماه تو بینیم بخواب

گر تو جویای لقایی و طلبکار وصال

راه رندان طلب و زود اسیری دریاب

 
 
 
فرخی سیستانی

روزه از خیمه ما دوش همی شد بشتاب

عید فرخنده فراز آمد با جام شراب

قوم را گفتم چونید شمایان به نبید

همه گفتند صوابست صوابست صواب

چه توان کرد اگر روزه زما روی بتافت

[...]

ناصرخسرو

ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب

وز غم غربت از سرْت بپرّید غراب

گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریب

گرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب

هر درختی که ز جایش به دگر جای برند

[...]

منوچهری

باغ معشوقه بد و عاشق او بوده سحاب

خفته معشوقه و عاشق شده مهجور و مصاب

عاشق از غربت باز آمده با چشم پرآب

دوستگان را با سرشک مژه برکرد از خواب

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب

که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب

اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه

گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب

تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد

[...]

حکیم نزاری

روز برف است بیایید و بیارید شراب

تا بنوشیم به شکرانه ی این فتح الباب

میر مجلس بنشین گو و به ساقی فرمای

تا سبک رطل گران پیش من آرد به شتاب

در چنین روز و جوارِ درِ نوروزِ شریف

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه