گنجور

 
صائب تبریزی

خانه از خویش تهی کن که ز نظاره آب

پرده چشم حباب است همان چشم حباب

راه خوابیده رسانید به منزل خود را

بخت ما نیست که بیدار نگردد از خواب

رهرو عشق نگردد ز ملامت در هم

شود از سنگ فزون جوهر آیینه آب

دل بی تاب من آرام ندارد، ورنه

می کشد در دل شب ها نفسی موج سراب

مانع عمر سبکسیر نگردد پیری

سیل را سایه پل باز ندارد ز شتاب

دل بپرداز ز جمعیت دنیا زنهار

که صدف می شود از آب گهر خانه خراب

خطر از خصم ندارد جگر جوهردار

تیغ از آتش سوزنده برآید سیراب

چه کند خون جهان با جگر تشنه عشق؟

نکند شبنم گل ریگ روان را سیراب

از صفای دل ما مستی خوبان افزود

حسن را آینه صاف بود عالم آب

گردش از جلوه مستانه نمی آساید

هر که را سیل خرام تو کند خانه خراب

مستی حسن ز خون ریختن ما افزود

باده لعلی آتش بود از اشک کباب

منت سیل برآورد ز بنیادم گرد

ای خوش آن خانه که از خویش برون آرد آب

برق را خار به اصلاح نیارد صائب

حسن مغرور، ز خط پا نگذارد به حساب

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
فرخی سیستانی

روزه از خیمه ما دوش همی شد بشتاب

عید فرخنده فراز آمد با جام شراب

قوم را گفتم چونید شمایان به نبید

همه گفتند صوابست صوابست صواب

چه توان کرد اگر روزه زما روی بتافت

[...]

ناصرخسرو

ای غریب آب غریبی ز تو بربود شباب

وز غم غربت از سرْت بپرّید غراب

گرد غربت نشود شسته ز دیدار غریب

گرچه هر روز سر و روی بشوید به گلاب

هر درختی که ز جایش به دگر جای برند

[...]

منوچهری

باغ معشوقه بد و عاشق او بوده سحاب

خفته معشوقه و عاشق شده مهجور و مصاب

عاشق از غربت باز آمده با چشم پرآب

دوستگان را با سرشک مژه برکرد از خواب

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
قطران تبریزی

نبود صعبتر از هجر بتان هیچ عذاب

که شب و روز جدا دارد از من خور و خواب

اندرین گیتی کس یاد نکردی ز گنه

گر بدان گیتی چون هجر بدی هیچ عذاب

تا غم فرقت آن ماه بمن باز نخورد

[...]

حکیم نزاری

روز برف است بیایید و بیارید شراب

تا بنوشیم به شکرانه ی این فتح الباب

میر مجلس بنشین گو و به ساقی فرمای

تا سبک رطل گران پیش من آرد به شتاب

در چنین روز و جوارِ درِ نوروزِ شریف

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه