حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۳
وقت را غنیمت دان آن قدَر که بتْوانی
حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی
کامبخشیِ گردون عمر در عوض دارد
جهد کن که از دولت دادِ عیش بستانی
باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵ - خواجه حافظ فرماید
وقت را غنیمت دان آنقدر که بتوانی
حاصل از حیات جان ایندمست تا دانی
ای که ده جهت داری جامه زمستانی
بر تن خودت کن بار آنقدر که بتوانی
بر نهالی اطلس چون دهی شب آسایش
[...]
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۴
وقت گل می و مطرب دولتیست تا دانی
دولتی چنین دریاب ای به دولت ارزانی
کیش کافران دارد نرگس تو کز مژگان
کرده صد مسلمان را رخنه در مسلمانی
در جفا کمر بستی عهد مهر بشکستی
[...]
شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵
ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی
تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی
بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی
بیوفا نگار من، میکند به کار من
[...]
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۸
ای که در ره عرفان مستمند برهانی
ترسمت چو خر در گل عاقبت فرو مانی
سبحه زهد و سالوسی، خرقه زرق و شیادی
آه ازین خدا ترسی، داد از این مسلمانی
مشکل ار بکف آری، بعد از این بدشواری
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
پیرو شریعت باش ای دل ار مسلمانی
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
عمر رفته خود بگذشت نامده محقق نیست
حاصل از حیات ای دل یک دم است تا دانی
پیش سنی از قائم دم نزن که نتوان گفت
[...]
فیض کاشانی » شوق مهدی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۸
پیرو شریعت باش ای دل ار مسلمانی
وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
عمر رفته خود بگذشت نامده محقق نیست
حاصل از حیات ای دل یک دم است تا دانی
پیش سنی از قائم دم نزن که نتوان گفت
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۲
حین طفت حول الحی اذ مررت بالجانی
رهزن دل و دین شد، چشم نامسلمانی
آفت مسلمانی، زلف دین براندازش
زیر هر شکنجش دل، دیر و پیر رهبانی
دیده ام به خونریزی، غمزه و نگاهش را
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۴۵
ای ز مهر روی تو صبح وصل نورانی
دل ز تار موی تو شام هجر ظلمانی
خورده چشم جادویت خون کافر و مؤمن
برده خال هندویت رونق مسلمانی
نوک غمزه ات دلرا دشنه ای بخون تشنه
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی بر آسایم زین حجاب جسمانی
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیم
در قمار عشق ای دل کی بود پشیمانی
زاهدی به میخانه سرخ رو ز می دیدم
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین » بخش ۳۸ - بهائی عاملی طاب ثراه
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی بر آسایم زین حجاب جسمانی
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲
من و دل دانیم آن طلعت روحانی
که نه هرگز بتکثر بود ارزانی
زانکه آن چهره نه جسمست نه جسمانی
اولی باشد کورا نبود ثانی
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲
واجبی هویداگشت در لباس امکانی
با شروط مولائی با شؤن سلطانی
واحد و آللهی لا بشرط و فردانی
بود فرد و لا یعرف گشت مرد میدانی
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲
لیک از غببش شاید بسر اخوانی
هم تواش بینی بر صورت انسانی
صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲
دردنو خود عالی در علو خود دانی
غیر وجه هالک غیر ذاته فانی
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحهسراییها » شمارهٔ ۱۲ - شیر بیشهٔ هیجا
خواجه فکر منزل کن، هر قدر که بتوانی
پیش از آن که کاخ عمر، رو نهد به ویرانی
ملک عالم باقی، گر تورا هوس باشد
این سخن شنو، بگسل دل ز عالم فانی
خویش را مجرد کن، از علایق دنیا
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۹ - شهادت نصرانی در روز عاشورا
چون به کربلا گردید نور چشم پیغمبر
بر سر زمین از زین سرنگون به چشم تر
بهر قتل او گشتند خلق کوفه زور آور
با عصا و سنگ و چوب تیغ و نیزه و خنجر
میزد این بکش بر تن میزد آن بکش بر سر
[...]
صامت بروجردی » اشعار مصیبت » شمارهٔ ۲۹ - شهادت نصرانی در روز عاشورا
میزد این بکش بر تن میزد آن بکش بر سر
پس به قتل وی مامور شد جوان نصرانی
آن به جانب دوزخ مینمود او راهی
تا به قتلگه آمال درکمال حیرانی
چون خلیل جا کرده اندر آتش سوزان
[...]
وفایی مهابادی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵
ای به مصر سودایت صد عزیز قربانی
رحم کن به یاد آور حال پیر کنعانی
نازنین دلی دارم عاشق پریرویی
از خدا نمیآید عاشقان برنجانی
دل ز حسرت رویت روز و شب همی نالد
[...]
غروی اصفهانی » دیوان کمپانی » مدایح و مراثی » مدایح الحجة عجل الله فرجه » شمارهٔ ۱ - فی ولادة الحجة عجل الله فرجه
ای حجاب ربانی تا به چند پنهانی
ای تو یوسف ثانی تا به کی به زندانی
شد محیط امکانی همچو شام ظلمانی
جلوه کن به آسانی همچو صبح نورانی