عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتگوی مردی درویش با ابراهیم ادهم دربارهٔ فقر
گفت من باری به جان بگزیدهام
پس به ملک عالمش بخریدهام
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ واسطی که گذارش بر گور جهودان افتاد
چون همه خلق جهان را دیدهام
در که پیوندم که بس ببریدهام
عطار » منطقالطیر » بیان وادی حیرت » حکایت دختر پادشاه که بر غلامی شیفته شد و تحیر غلام پس از وصل در عالم بیخبری
من ندانم کان به مستی دیدهام
یا به هشیاری صفت بشنیدهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
سرّحق در ذات او من دیدهام
زو همه عرفان حق بشنیدهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۵ - قال النبی صلی الله علیه و اله و سلم ضربة علی علیه السلام یوم الخندق افضل من عبادة امتی الی یوم القیمة
ز آنکه اسرار محمّد دیدهام
راه شرع ازگفتهاش بگزیدهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
من زنی این رازها بشنیدهام
بلکه در عین این معانی دیدهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۶ - تمثیل در فواید خاموشی و گوش کردن پند استاد و یک جهت بودن در آن و بیان استعداد جبلی مستعدان
غیر ازین درگوش خود نشنیدهام
من بچشم خویشتن این دیدهام
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
من ز دانا نور معنی دیدهام
گل ز بستان معانی چیدهام
عطار » مصیبت نامه » بخش سیهم » بخش ۹ - الحكایة و التمثیل
گفت من او را بزر بخریده ام
گفت من او را بجان بگزیده ام
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
طعم دین من دانم و من دیدهام
زانکه طعم کفر هم بچشیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۳ - رسیدن خرگوش به شیر
من که پیلان را ز هم بدریدهام
من که گوش شیر نر مالیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۸ - یافتن رسول روم امیرالمؤمنین عمر را رضیالله عنه خفته به زیر درخت
گفت با خود من شهان را دیدهام
پیش سلطانان مه و بگزیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۱ - تفسیر قول حکیم: به هرچ از راه وا مانی، چه کفر آن حرف و چه ایمان، به هرچ از دوست دور افتی، چه زشت آن نقش و چه زیبا، در معنی قوله علیهالسلام ان سعدا لغیور و انا اغیر من سعد و الله اغیر منی و من غیر ته حرم الفواحش ما ظهر منها و ما بطن
دل همیگوید کزو رنجیدهام
وز نفاق سست میخندیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۱ - کبودی زدن قزوینی بر شانهگاه صورت شیر و پشیمان شدن او به سبب زخم سوزن
گفت از دمگاه آغازیدهام
گفت دم بگذار ای دو دیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۲۰ - آگاه شدن پیغامبر علیه السلام از طعن ایشان بر شماتت او
من شما را سرنگون میدیدهام
پیش از آن کز آب و گل بالیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳ - حکایت آن واعظ کی هر آغاز تذکیر دعای ظالمان و سختدلان و بیاعتقادان کردی
گفت نیکویی ازینها دیدهام
من دعاشان زین سبب بگزیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۳ - شنیدن شیخ ابوالحسن رضی الله عنه خبر دادن ابویزید را و بود او و احوال او
گفت من هم نیز خوابش دیدهام
وز روان شیخ این بشنیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۴ - قصهٔ ایاز و حجره داشتن او جهت چارق و پوستین و گمان آمدن خواجه تاشانش را کی او را در آن حجره دفینه است به سبب محکمی در و گرانی قفل
شیشهٔ دل را چو نازک دیدهام
بهر تسکین بس قبا بدریدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۸۷ - در بیان کسی کی سخنی گوید کی حال او مناسب آن سخن و آن دعوی نباشد چنان که کفره و لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمواتِ وَ الأَرْضَ لَیَقولُنَّ اللهُ خدمت بت سنگین کردن و جان و زر فدای او کردن چه مناسب باشد با جانی کی داند کی خالق سموات و ارض و خلایق الهیست سمیعی بصیری حاضری مراقبی مستولی غیوری الی آخره
دست گوید من چنین دزدیدهام
لب بگوید من چنین پرسیدهام
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲ - حکایت آن صیادی کی خویشتن در گیاه پیچیده بود و دستهٔ گل و لاله را کلهوار به سر فرو کشیده تا مرغان او را گیاه پندارند و آن مرغ زیرک بوی برد اندکی کی این آدمیست کی برین شکل گیاه ندیدم اما هم تمام بوی نبرد به افسون او مغرور شد زیرا در ادراک اول قاطعی نداشت در ادراک مکر دوم قاطعی داشت و هو الحرص و الطمع لا سیما عند فرط الحاجة و الفقر قال النبی صلی الله علیه و سلم کاد الفقر ان یکون کفرا
من به صحرا خلوتی بگزیدهام
خلق را من دزد جامه دیدهام