گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۶۴

 

عشق تو در جان من ای جان من

آتشی زد در دل بریان من

در دل بریان من آتش مزن

رحم کن بر دیدهٔ گریان من

دیدهٔ گریان من پرخون مدار

[...]

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت شیخ نوقانی

 

زهر کردی نان خوش بر جان من

گو برو جان بازگیر این نان من

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار شیخ خرقان در دم آخر

 

کاشکی بشکافتندی جان من

باز کردندی دل بریان من

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت محمود که مهمان گلخن تاب شد

 

خورد و خفتم دیدی و ایوان من

آمدی ناخوانده خود مهمان من

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی توحید » حکایت محمود و ایاز و حسن در روز عرض سپاه

 

هست چندین پیل و لشگر آن من

من همه آن تو، تو سلطان من

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی حیرت » گفتار یک صوفی با مردی که کلیدش را گم کرده بود

 

کار تو سهل است و دشوار آن من

کز تحیر می‌بسوزد جان من

عطار
 

عطار » منطق‌الطیر » سی‌مرغ در پیشگاه سیمرغ » ...

 

از کجا جویم ترا ای جان من

رحمتی کن بر دل حیران من

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۷

 

این بگفتم این چنین سر جان من

منتشر شد در جهان ایمان من

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

مصطفی گفته است که حیدر جان من

مرتضی گفتا که ای ایمان من

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

ای ز اوصاف تو روشن جان من

پرتو نور تو شد ایمان من

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸ - در اشاره به کتاب جوهرالذات که از تصنیفات شیخ است و سرلقب عطار

 

هست دریا ذرّه‌ای از خوان من

قرص خورشید است یکتا نان من

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر

 

پس نبی گفتا توئی چون جان من

هردو فرزندان تو ایمان من

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر

 

گفت سیّد ای شما چون جان من

محکم از حبّ شما ایمان من

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

من از او گفتم شه عرفان من

همچو نوری در میان جان من

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode