عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » حکایت محمود و ایاز و حسن در روز عرض سپاه
بنده آن اوست و تشریف آن اوست
من کیم، فرمان همه فرمان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
ملک چبود جمله عالم ز آن اوست
اوّلین و آخرین دیوان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۵ - در سوخت و کشتن اهل خلاف درویشی را بجهة ذکر حدیث الولایة افضل من النبوة
این همه غوغا در این ره ز آن اوست
ز آنکه خود منزلگه شیطان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۴ - قصۀ جنگ خندق و کشته شدن عمرو بدست امیر کل امیر و شادمان شدن حضرت رسول(ص) و اصحاب از آن فتح کبیر
هر کرا نصرت بود حق ز آن اوست
جملهٔ آفاق در فرمان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
حکم حکم او و فرمان آن اوست
هل اتی و انّما در شان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
رو نمائی دل از ایمان اوست
علم ابراهیم و احمد زآن اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۸ - تمثیل در عدل کسری و ثمرهٔ آن خصال، و ظلمآوری و نتیجهٔ آن، و حکایت شاهزادهٔ نیکو و از راه رفتن او به سخن مردم بدسکال و پند دادن شیخ ابوالحسن خرقانی او را و ابا نمودن او از آن
هرکه دارد عدل ایمان زآن اوست
پرتو خورشید در ایوان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۴ - در بیان خبر دادن از جلوۀ ظهور مولوی رومی قدس سره
هرکه دارد دین او علم آن اوست
نعمت جنّت همه برخوان اوست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۱ - تمثیل احوال آنهائی که به هر چه توجه پذیرند، رنگ آن گیرند و برای صورت میرند
هرکه او منصف بود شرع آن اوست
علم معنی نامهٔ دیوان اوست
عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۵ - فی فضیلة حسن رضی اللّه عنه
این چنین عالی اب و جد کان اوست
جملهٔ آفاق ابجد خوان اوست
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
همرهی را گفت این سگ آن اوست
و آن سپیدی بین که در دندان اوست
عطار » اشترنامه » بخش ۱۳ - در تقریر راه و تفسیر آن
این همه ملک جهان کل زان اوست
دارو گیر مسکن دیوان اوست
عطار » اشترنامه » بخش ۱۵ - جواب عیسی علیه السلام سبیحون را
حق اگر حق بین شناسد آن اوست
جملگی حق دفتر دیوان اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم
گر به جهل آییم آن زندان اوست
ور به علم آییم آن ایوان اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۲ - رجوع به حکایت زید
نار خصم آب و فرزندان اوست
همچنانک آب خصم جان اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۸ - پرسیدن موسی از حق سر غلبهٔ ظالمان را
آنک بیرون از طبایع جان اوست
منصب خرق سببها آن اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۶ - سبب پریدن و چرخیدن مرغی با مرغی کی جنس او نبود
هم سجود هر ملک میزان اوست
هم جحود آن عدو برهان اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۷ - جواب گفتن مهمان ایشان را و مثل آوردن بدفع کردن حارس کشت به بانگ دف از کشت شتری را کی کوس محمودی بر پشت او زدندی
عاشق آنم که هر آن آن اوست
عقل و جان جاندار یک مرجان اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۸ - استدعاء امیر ترک مخمور مطرب را به وقت صبوح و تفسیر این حدیث کی ان لله تعالی شرابا اعده لاولیائه اذا شربوا سکروا و اذا سکروا طابوا الی آخر الحدیث. می در خم اسرار بدان میجوشد؛ تا هر که مجردست از آن مینوشد قال الله تعالی ان الابرار یشربون این می که تو میخوری حرامست ما می نخوریم جز حلالی «جهد کن تا ز نیست هست شوی وز شراب خدای مست شوی»
آن سر میدان و این پایان اوست
دل شده چون گوی در چوگان اوست
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۴ - یافتن مرید مراد را و ملاقات او با شیخ نزدیک آن بیشه
عام ما و خاص ما فرمان اوست
جان ما بر رو دوان جویان اوست