مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۶ - اشکال آوردن برین قصه
از برون شهر آن شیرین فسون
تا نشد فارغ نیامد خود درون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۷ - جواب اشکال
ور ندیدش نه از برون نه از اندرون
از حکایت گیر معنی ای زبون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۷ - جواب اشکال
در میان شیر و گاو آن دمنه چون
شد رسول و خواند بر هر دو فسون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱ - سر آغاز
همچنانک آن جنین را طمع خون
کان غذای اوست در اوطان دون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۳ - بقیهٔ قصهٔ متعرضان پیلبچگان
چه خیالست این که این چرخ نگون
از نهیب این خیالی شد کنون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا
جمله اجزا در تحرک در سکون
ناطقان که انا الیه راجعون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا
ماهیان افتند از دریا برون
دام گیرد مرغ پران را زبون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۵ - قصهٔ هاروت و ماروت و دلیری ایشان بر امتحانات حق تعالی
گفت حق که بندگان جفت عون
بر زمین آهسته میرانند و هون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۳ - مهلت دادن موسی علیهالسلام فرعون را تا ساحران را جمع کند از مداین
عقل جزوی گاه چیره گه نگون
عقل کلی آمن از ریب المنون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۵۷ - بیان آنک علم را دو پرست و گمان را یک پرست ناقص آمد ظن به پرواز ابترست مثال ظن و یقین در علم
مرغ یکپر زود افتد سرنگون
باز بر پرد دو گامی یا فزون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷۸ - جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود
چون ترا رحمی نباشد در درون
پس چه اومیدستمان از تو کنون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۸۸ - بازگشتن به قصهٔ دقوقی
سیر جسمانه رها کرد او کنون
میرود بیچون نهان در شکل چون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۹۳ - مخفی بودن آن درختان از چشم خلق
گفته هر برگ و شکوفه آن غصون
دم بدم یا لیت قوم یعلمون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۳ - انکار کردن آن جماعت بر دعا و شفاعت دقوقی و پریدن ایشان و ناپیدا شدن در پردهٔ غیب و حیران شدن دقوقی کی در هوا رفتند یا در زمین
گفت هر یک من نکردستم کنون
این دعا نه از برون نه از درون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۶ - شنیدن داود علیه السلام سخن هر دو خصم وسال کردن از مدعی علیه
چونک داود نبی آمد برون
گفت هین چونست این احوال چون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۱ - حکم کردن داود بر صاحب گاو کی جمله مال خود را به وی ده
ورنه آن ظالم که نفس است از درون
خصم هر مظلوم باشد از جنون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بیکسب و بیحساب
گر بدی جان زنده بی پرتو کنون
هیچ گفتی کافران را میتون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۶ - بیان آنک نفس آدمی بجای آن خونیست کی مدعی گاو گشته بود و آن گاو کشنده عقلست و داود حقست یا شیخ کی نایب حق است کی بقوت و یاری او تواند ظالم را کشتن و توانگر شدن به روزی بیکسب و بیحساب
گر تو صاحب گاو را خواهی زبون
چون خران سیخش کن آن سو ای حرون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۱۹ - شرح آن کور دوربین و آن کر تیزشنو و آن برهنه دراز دامن
از پی این عاقلان ذو فنون
گفت ایزد در نبی لا یعلمون
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۴۳ - حکایت امیر و غلامش کی نماز باره بود وانس عظیم داشت در نماز و مناجات با حق
گفت ای سنقر چرا نایی برون
گفت مینگذاردم این ذو فنون