گنجور

بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۲ - نصایح

 

دوست بسیار ار تو را باشد کم است

دوست بهتر ز آنچه اندر عالم است

بلند اقبال
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۹ - آمدن بحرها به یاری آن حضرت

 

اندرین آبی که ما را در خم است

صد هزاران نوح با طوفان کم است

نیر تبریزی
 

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۷ - واقعهٔ دیر و اسلام آوردن راهب

 

عیسی مریم ز روحم یک دم است

صد هزاران روح قدسم در کُم است

نیر تبریزی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴

 

دم غنیمت دان که عالم یک دم است

آنکه بادم همدم است او آدم است

دم زمن جو کآدم احیا زین دم است

فیض این دو عالم اندر عالم است

صفی علیشاه
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۳۶

 

چشم بیماران که تان، فرهماست

اندر اینجا روی صحبت با شماست

عمان سامانی
 

عمان سامانی » گنجینة الاسرار » بخش ۴۰

 

رحمت من در مثل همچون هماست

سایه‌اش گسترده بر فرق شماست

عمان سامانی
 

وفایی مهابادی » دیوان فارسی » مثنوی پیک صبا

 

در سمرقند لبش معجز نماست

آری آری خواجه ی احرار ماست

وفایی مهابادی
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۰ - در حقیقت شعر و اصلاح ادبیات اسلامیه

 

ماهی و از سینه تا سر آدم است

چون بنات آشیان اندر یم است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۱۲ - در شرح اسرار اسمای علی مرتضی

 

با توانایی صداقت توأم است

گر خود آگاهی همین جام جم است

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۵ - ارکان اساسی ملیهٔ اسلامیه رکن اول: توحید

 

رشته ی این قوم مثل انجم است

چون نگه هم از نگاه ما گم است

اقبال لاهوری
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
sunny dark_mode