بخش ۴ - در معنی اینکه ملت از اختلاط افراد پیدا میشود و تکمیل تربیت او از نبوت است
از چه رو بر بسته ربط مردم است
رشته ی این داستان سر در گم است
در جماعت فرد را بینیم ما
از چمن او را چو گل چینیم ما
فطرتش وارفته ی یکتائی است
حفظ او از انجمن آرائی است
سوزدش در شاهراه زندگی
آتش آوردگاه زندگی
مردمان خوگر بیکدیگر شوند
سفته در یک رشته چون گوهر شوند
در نبرد زندگی یار همند
مثل همکاران گرفتار همند
محفل انجم ز جذب باهم است
هستی کوکب ز کوکب محکم است
خیمه گاه کاروان کوه و جبل
مرغزار و دامن صحرا و تل
سست و بیجان تار و پود کار او
نا گشوده غنچه ی پندار او
ساز برق آهنگ او ننواخته
نغمه اش در پرده نا پرداخته
گوشمال جستجو نا خورده ئی
زخمه های آرزو نا خورده ئی
نا بسامان محفل نوزاده اش
می توان با پنبه چیدن باده اش
نو دمیده سبزه ی خاکش هنوز
سرد خون اندر رگ تاکش هنوز
منزل دیو و پری اندیشه اش
از گمان خود رمیدن پیشه اش
تنگ میدان هستی خامش هنوز
فکر او زیر لب بامش هنوز
بیم جان سرمایه ی آب و گلش
هم ز باد تند می لرزد دلش
جان او از سخت کوشی رم زند
پنچه در دامان فطرت کم زند
هر چه از خود می دمد برداردش
هر چه از بالا فتد برداردش
تا خدا صاحبدلی پیدا کند
کو ز حرفی دفتری املا کند
ساز پردازی که از آوازه ئی
خاک را بخشد حیات تازه ئی
ذره ی بی مایه ضو گیرد ازو
هر متاعی ارج نو گیرد ازو
زنده از یک دم دو صد پیکر کند
محفلی رنگین ز یک ساغر کند
دیده ی او می کشد لب جان دمد
تا دوئی میرد یکی پیدا شود
رشته اش کو بر فلک دارد سری
پارهای زندگی را همگری
تازه انداز نظر پیدا کند
گلستان در دشت و در پیدا کند
از تف او ملتی مثل سپند
بر جهد شور افکن و هنگامه بند
یک شرر می افکند اندر دلش
شعله ی در گیر می گردد گلش
نقش پایش خاک را بینا کند
ذره را چشمک زن سینا کند
عقل عریان را دهد پیرایه ئی
بخشد این بی مایه را سرمایه ئی
دامن خود میزند بر اخگرش
هر چه غش باشد رباید از زرش
بندها از پا گشاید بنده را
از خداوندان رباید بنده را
گویدش تو بنده ی دیگر نه ئی
زین بتان بی زبان کمتر نه ئی
تا سوی یک مدعایش می کشد
حلقه ی آئین بپایش می کشد
نکته ی توحید باز آموزدش
رسم و آئین نیاز آموزدش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بررسی ارتباط انسانها و پیچیدگیهای زندگی آنها میپردازد. شاعر در ابتدا به این نکته اشاره میکند که پیوندهای میان افراد و جماعت، چنان که باید، روشن و مشخص نیست. او از تنهایی و انزوا در میان جمع صحبت میکند و این که هر فرد در دل خود تمایل به یکتایی دارد.
زندگی و نبرد روزانهی انسانها، آنها را به هم نزدیک میکند، اما هر فرد در ذات خود با چالشها و کشمکشهای مخصوص به خود سر و کار دارد. او به تصویری از دنیای درونی انسانها میپردازد که هنوز در جستجوی خود، و نابسامانی آن در عرصهی زندگی را توصیف میکند.
شاعر با بکارگیری تصویرهای گوناگون، به احساسات، آرزوها و آتش زندهای که در دل هر انسان وجود دارد میپردازد. او بر این باور است که انسانها برای رسیدن به کمال و جایگاه مطلوب خود نیازمند الهامپذیری از خداوند و درک مفاهیم عمیقتری از وجود خود هستند.
در نهایت، او بر اهمیت وحدت و شناخت توحید و اصول انسانی تأکید میکند و میگوید که آدمی باید خود را از بندهای مادی و محدودیتهای بیاساس رها کند تا به حقیقت وجودی خویش دست یابد.
هوش مصنوعی: چرا ارتباط مردم با این داستان پیچیده و مبهم است؟
هوش مصنوعی: ما در جمعیت دیگران، فردی را مشاهده میکنیم و او را مانند گلی که از باغ چیده میشود، با دقت و محبت مینگریم.
هوش مصنوعی: ذات او به گونهای است که به یکتایی و دلالت بر یکپارچگی تمایل دارد و این ویژگی او را از وابستگی به جمعها و گروهها محفوظ میدارد.
هوش مصنوعی: آتش در مسیر زندگی او را میسوزاند و در میدان زندگی مشکلات زیادی را تجربه میکند.
هوش مصنوعی: مردم با هم آشنا و نزدیک میشوند و مانند جواهرات در یک زنجیر به هم متصل میشوند.
هوش مصنوعی: در جنگ زندگی، دوستان همواره کنار هم هستند و مانند همکارانی که در مشکلات گرفتارند، با هم به مقابله میپردازند.
هوش مصنوعی: جمع ستارهها به خاطر جاذبهای که بین آنها وجود دارد، شکل میگیرد و هر ستاره به خاطر ارتباطی که با ستارههای دیگر دارد، ثابت و پایدار است.
هوش مصنوعی: محل استراحت کاروان در کوهها، دشتها و دامنههای صحرا و تپهها قرار دارد.
هوش مصنوعی: کار او ضعیف و ناتوان است و ذهنش هنوز به شکوفایی نرسیده است.
هوش مصنوعی: برق ساز هنوز نتوانسته آهنگ او را بنوازد و نغمهاش هنوز در پردهای جا نیفتاده است.
هوش مصنوعی: در جستجوی چیزی که هنوز به آن نرسیدهای، درد و زخمی از آرزوهای ناکام بر دل داری.
هوش مصنوعی: در جمعی که به هم ریخته و نامرتب است، میتوان با دقت و آرامش، از نوشیدنیاش لذت برد.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه بهار تازه آغاز شده و سبزهها سر از خاک بیرون آوردهاند، هنوز سرمای فصل در رگهای درختان باقی مانده است.
هوش مصنوعی: خانه دیو و پری، جایی است که فکر و خیال آنها بر اساس گمانهای خودشان به وجود آمده و سعی میکنند از آن گمانها فرار کنند.
هوش مصنوعی: در حوزه زندگی، فضا و زمان محدود است و هنوز هم اندیشه او در گوشهای از ذهنش به آرامی در حال تکرار است.
هوش مصنوعی: دل انسان که از ترکیب آب و گل ساخته شده، به خاطر باد تند نگران و بیقرار است. این نگرانی و ترس از خطرات زندگی همیشه وجود دارد.
هوش مصنوعی: زندگی او از تلاش و کوشش فراوان فرار میکند و کمتر به اصل و طبیعت خود برمیگردد.
هوش مصنوعی: هر چه از دل و جان انسان برمیخیزد، او را تحت تأثیر قرار میدهد و هر چه از آسمان و از منبعی بالاتر به او نازل شود، او آن را میپذیرد.
هوش مصنوعی: خداوند باید فردی با درک و بصیرت بیابد که بتواند از کلمات و سخنانش استفاده کند و آنها را به یاد داشته باشد و به نگارش درآورد.
هوش مصنوعی: آهنگسازی که با نغمههای خود زندگی تازهای به زمین میدهد.
هوش مصنوعی: ذرهای که خاصیت و ارزش ندارد، به کمک آن هر کالایی میتواند ارزش پیدا کند.
هوش مصنوعی: انسان با هر لحظه زندگی میتواند جان تازهای به وجود بیاورد و از یک لحظه، دنیایی زیبا و پر رنگ و لعاب بسازد.
هوش مصنوعی: چشمان او انرژی و جذبهای دارند که جان را به تپش میاندازند؛ به گونهای که وقتی دوگانگی و جدایی از میان برود، یکی شدن و اتحاد آشکار میشود.
هوش مصنوعی: رشتهای که بر آسمان کشیده شده، سر و کارش با زندگی و مسائل آن است.
هوش مصنوعی: گلستان تلاش میکند که زیبایی و طراوت خود را در دشت به نمایش بگذارد و بُعد جدیدی از خود را به تصویر بکشد.
هوش مصنوعی: با وجود خشم و شور و التهاب او، مردمی به مانند آتش زبانه کشیده به جنب و جوش آمده و هیجان را به وجود میآورند.
هوش مصنوعی: یک جرقه عشق در دلش به وجود میآید و این عشق همچون آتش شعلهور، وجودش را در بر میگیرد و او را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: اثری که رد پای او بر خاک میگذارد، باعث میشود که ذرات خاک نیز روشن و درخشان به نظر برسند.
هوش مصنوعی: عقل بدون پوشش و تزئین چیزی نیست، اما در عوض، به آن که چیزی ندارد، ارزش و درآمدی میدهد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که ستاره یا سرنوشت خود را باخت، با تلاطم و تسلط بر احساساتش، میکوشد تا آنچه را که دارد، به دست آورد و از آن بهرهبرداری کند.
هوش مصنوعی: سرانجام، فردی که در قید و بند است، از محدودیتها رها میشود و به سوی آزادی پیش میرود، و این آزادی او را از دست کسانی که او را در بند داشتهاند، نجات میدهد.
هوش مصنوعی: او به او میگوید که تو نیز مانند دیگران نیستی و از این خدایان بیزبان کمتر نیستی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به سوی هدفی مشخص میرود، پیروانش نیز به دنبال او حرکت میکنند.
هوش مصنوعی: این جمله میگوید که نکتههای مربوط به یکتاپرستی و خداشناسی را به او یاد بده و همچنین آداب و شرایطی که باید در مواقع نیاز رعایت کند را به او آموزش بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.