گنجور

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۵ - ورود سر مطهر به دیر راهب

 

قره العین رسول محترم

برد او را سوی میدان از حرم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۳۸ - شهادت حضرت جواد(ع)

 

گفتم ای زن من مطیع داورم

از محبان رسول و حیدرم

صامت بروجردی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳

 

جفت کرده همچو اوراق طرم

اعتنا ننموده بر شهر حرم

ادیب الممالک
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۲۹ - الله الصمد

 

گفت مالک مصطفی را چاکرم

نیست جز سودای او اندر سرم

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۰ - لم یلد و لم یولد

 

این نمی گوید که من از عبهرم

آن نمی گوید من از نیلوفرم

اقبال لاهوری
 

اقبال لاهوری » رموز بیخودی » بخش ۳۲ - عرض حال مصنف بحضور رحمة للعالمین

 

تنگ کن رخت حیات اندر برم

اهل ملت را نگهدار از شرم

اقبال لاهوری
 

عارف قزوینی » دیوان اشعار » دردریات (مطایبه‌ها) » شمارهٔ ۵ - دلاکیه عارف

 

گفت آخ استاد ببریدی سرم

گفت: «راحت باش تا من سرورم

عارف قزوینی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۴۲ - باباشمل‌نامه

 

جیب بابا پر ز دینار و درم

در محافل کرده از نخوت ورم

ملک‌الشعرا بهار
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۳ - خوان کرم

 

پیش من خوردند مردم نان گرم

من همی خون جگر خوردم ز شرم

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۵۹ - دکان ریا

 

ساده و پاکیزه و زیبا و نرم

همچو خز شایان و چون سنجاب گرم

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۲۳ - گره گشای

 

صبحگاهی رفت و از اهل کرم

کس ندادش نه پشیز و نه درم

پروین اعتصامی
 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - گنج درویش

 

ای خدا، بردند فرش و بسترم

موزه از پا، بالش از زیر سرم

پروین اعتصامی
 

رهی معیری » منظومه‌ها » ساز محجوبی

 

خسته از پیکان محرومی پرم

مانده بر زانوی خاموشی سرم

رهی معیری
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
sunny dark_mode